عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل
بیشترلیست موضوعات شعراء غدير در قرن حسن آل ابى عبدالكريم شعراء غدير در قرن تاليفات مهم او عزالدين عاملى مشايخ شيخ حسين بن عبدالصمد و راويان از او آثار و مآثر او ولادت و وفات شاعر شعراء غدير در قرن ابن ابى شافين زين الدين حميدى بهاء المله و الدين بهاء المله و الدين استادان و مشايخ او شاگردان شيخ تاليفات مهم شيخ بهائى شروح و تعليقات بر آثار شيخ بهائي لغزش و خطايى كه بخشودنى نيست الحرفوشى العاملى ابن ابى الحسن عاملى شيخ حسين كركى قاضى شرف الدين سيد ابو على انسى سيد شهاب موسوى سيد على خان مشعشعى سيد ضياء الدين يمنى ملا محمد طاهر قمى قاضى جمال الدين مكى ابو محمد بن شيخ صنعان شعراء غدير در قرن شيخ احمد بلادى شمس الادب يمنى شخصيت شاعر سيد على خان مدنى سخن شاعر مورد ترجمه در نسب و تبار خويش شيخ عبدالرضا مقرى كاظمى علم الهدى محمد فرزند ملا محسن فيض شيخ على عاملى مولى مسيحاى فسوى ابن بشاره غروى شيخ ابراهيم بلادى شيخ ابو محمد شويكى سيد حسين رضوى سيد بدر الدين خاتمه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
و نيز قصيده اى دارد كه هم از طول و هم از عرض خوانده و معنى مى شود، و طرد و عكس نيز در كن بكار رفته، و بصور مختلف قابل ملاحظه است: - مايه مباهات انسانها، آن حيدرى است كه بخشش بيكران و همگانى دارد، افتخار جهان هدايت و دارانده فضايل بزرگ يعنى على عليه السلام است. - اختر درخشانى است كه بر فراز آسمان پرتو افشانى مى كند، پناه بزرگواران و كسى است كه مقامش از ستاره زحل فراتر است. - شير داور زمين است كه آتش بر مى آنگيزد، و از يكسو از انگشتانش همچون ابر بارانى نعمت مى ريزد، و ريزش احساس شيرينتر از عسل است. - ماه درخشانى است كه در افق پر ستاره مى تابد، و يا خورشيدى كه در سپيده دم حوادث سترگ مى درخشد. كوه مرتفع عزم و اراده و نگهدارنده و اداره كننده بيت المال بود، و همچون چواهرى زينت و زيور و مردمان و دولتها بود. ديوان اين شاعر در سال 1221 يكبار به طبع رسيد و طبع دوم آن بسال 1290 و سپس در سال 1320 طبع سوم آن صورت گرفت. فرزندش بنام سيد معتوق اشعار او را جمع كرده و آنرا بنام شاعر ناميده و در آغاز شرح حال پدرش را آورده است و در آنجا مى نويسد كه پدرش در سال 1025 متولد و در روز يكشنبه 14 شوال سال 1087 وفات يافته است. مسلما اين پسر به شئون واحوال و زندگانى پدر، از " بستانى "آگاهتر و آشناتر بوده، و بستانى وفات او را اشتباها 1082 نوشته است، و بنهانى نيز در " مجموعه البنهانيه " ج 4 ص 15 سال وفات او را 1087 دانسته است. شرح حالى نيز " اسكندرى" در " الوسيط " ص 315 آورده، و گفته است: " در روزگار خود شاعر معروف عراق بوده و در رقت شعرى گوى سبقت ربوده، و بسال 1025 بدنيا آمده و در بصره بزرگ شده و در همانجاعلم و ادب را فرا گرفته است. شعر نيكو مى گفته و در آغاز فقير بوده، آنگاه با سيد على خان يكى از فرمانروايان بصره- از سوى حكومت صفويه درايران- پيوند حاصل كرده است. سيد على خان كه در آن هنگام عراق و بحرين را تسخير كرده بود، مورد مدح و ستايش اين شاعر قرار گرفته، و بيشتراشعارش بنام او و در ستايش و مدح خاندان پيغمبر- صلوات الله عليهم- بوده است. و از اين رهگذر، مورد نواخت اين امير قرار گرفته است. ابن معتوق، از بزرگان شيعه و در روزگار دولت غاليان شيعه مى زيسته است. در شعر خويش درباره تشيع، راه افراط سپرده و در مدح على عليه السلام و امام حسن و امام حسين عليهما السلم سخنانش از حدود شرع و عقل تجاوز كرده، و شعرش به كثرت استعارات و تشبيهات و رقت شعرى ممتازاست ". " امينى " مى نويسد: اين شاعر، از حيث نسب و حسب علوى نبوده، بلكه لعوى بودنش از طريق گفتار و ادب بوده است. و بداشتن ابداع، از بقيه شاعران دوستار خاندان وحى- صلوات الله عليهم- كه ميانه رو و ازهر افراط و تفريطى بر كنار بوده، و در مدائح خود بدنبال راه شرع و عقل بوده اند، و خاندان نبوت و حاملان پرچم خلافت الهى را مدح گفته اند-، امتياز داشته است. هم چنين است حال دولت صفويه كه علوى بودند، و بنابر اين پندار اسكندرى كه صفويه از غاليان شيعه بودند، درست نيست. و هر آنچه اين شاعر و ديگر شاعران صفوى از فضايل و سير و مكارم ائمه هدى- صلوات الله عليهم اجمعين- سروده اند، همه حقايقى بوده اند كه عقل در برابر آن خضوع مى كند، و منطق آنرا مى پذيرد، و هرگز از اصول مسلم دينى بيرون و منحرف نيست. بلكه اين اتهامى كه اين شخصى بر شاعر ما و ديگر شاعران بسته، و آنها را غاليان و افراطگرانى دانسته، كه ازراه شرع و عقل خارج شده اند، نشانگركينه و خصومتى است كه اين شخص داشته، و از آغاز، ديگ حقد و كينه اش بعداوت اين خاندان مى جوشيده. و مسلم است كه كسانى مثل او، همواره باهواداران على عليه السلام دشمنى ورزيده، و راه دروغ رفته، و همواره خوابهاى آشفته ديده، و در سخنان خودآنرا آورده اند. وگرنه اين ديوان ابو معتوق، در بلنداى نظر خوانندگان قرار دارد، و اين صفحات سفيد و پاك تاريخ صفوى، كه همواره در دسترس و مورد مطالعه پژوهندگان است، و همه، چنانكه گفتيم، بخوبى ولاى راستين خاندان على- عليه و عليهم السلام- را نشان مى دهد، و لكن اين اسكندرى است كه بدروغ اينها را متهم كرده و اين سخنان را گفته است. و اين دشمنى در تاريخ اسلام تازگى ندارد، و ما پيش از اين، بدقت گروه غاليان را معرفى كرديم، كه آنها شيعه نبودند وخداى خود بهترين داور است.