ترجمه الغدیر جلد 22
لطفا منتظر باشید ...
- آن كسى را مدح بگو، كه مايه افتخار خاندان هاشم و مناف است، و فضايلش از هزاران هزار در گذشته است.
- مدح كسانى را بگزين، كه دانششان، هر مجهولى را بر طرف مى كند و بر همه كافى است و فضايلشان، از همه بزرگان فراتر است.
- بر همه مردم، از پا برهنگان و كفشپوشان همه برترى دارند.
و اين چيزى است كه دشمنان هم اعتراف مى كنند.
- اين شعر را از من بپذير، شعرى كه حصارى بسته دارد"از هر طرف با يك حرف خوانده مى شود"و شگفتا كه هيچ شاعر قافيه پردازى، نمى تواند نظير آن را بگويد.
و از اشعار او اين بيتها است:
- بسا اشخاص توانا و دانا، كه در زندگى اميدى جز به خدا نداشته اند.
- و ازاين جهت است كه رزق و روزى شان را، فقط خدا
- از جايى كه به حساب نمى آورند
- رسانيده است.
و باز از اوست:
- نكو رويانى كه خال چهره شان، همچون نورى كه از حجر اسود مى درخشد نور افشانى مى كند.
- همچون كعبه زيبايى هستند، كه جامه آراسته ابريشمى و عسجدى بر
- اندام دارند.
- همه، مفتون جمال اويند، حتى امام جماعت هر روستا، و مسجد.
- نه تنها جاهلان در جمال او واله و حيرانند، بلكه بسا عالمان بزرگ كه در كمال او سر گردانند.