ترجمه الغدیر جلد 22
لطفا منتظر باشید ...
- بسا كه جبرئيل، در آستانه او درنگ كرده است. - و در بابل، بامر خدا، آنجاكه شب دامن خود را مى گسترد، آفتاب بخاطر او بازگشت داد شد. - و در غدير خم، خبر غيبى رسيد كه او را خدا امير و پيشوا قرار داده، و همه بيعت كنند. - هنگامى كه احمد مرسل، به مرسلات از جانب خدا بايستاد، و ضمن خطبه اى پيام خدا را رسانيد. - فرمود: هر كه را من پيشوايم، اين على حيدر پيشوايى اوست، و او وصى بلا فصل من است. - و بلافاصله همه مردم به تبريك آمدند و همه پارسايان و خدا جويان به اشتياق بيعت كردند. - كجا فهم ما مردم، مى تواند به كنه اوصاف او برسد؟ آيا ريگهاى بيابان را مى توان شماره كرد؟
شاعر، قصيده 118 بيتى ديگر دارد، كه در مدح امير مومنان عليه السلام سروده و در آن چنين گفته است: - هر كجا باشم: تو همواره نصب العين من هستى. و اين راه بر حقى كه پيش گرفته ام، بهترين روشها و راهها است. - من آرزوى حيات دارم، اما تو از من روى گردانى. در نظر من، مرگ از ناديدن چهره تو زيباتر است.
پس از ابياتى چنين مى گويد: - خداى، دين خود را به محبت و ولاى على- صلوات الله عليه- كامل گردانيد. و آيا در بين مفاخر، بالاتر از اين افتخارى هست؟ - افتخارى كه جبرئيل امين، علنا مقام او را آشكار كرد.