شرح حال شاعر
سيد جمال ضياء الدين هادى پسر ابراهيم پسر على متوفى 784، و او پسرمرتضى متوفى 785، پسر هادى پسر يحيى پسر حسين پسر قسم پسر ابراهيمپسراسماعيل پسر ابراهيم پسر حسن پسر على بن ابى طالب است كه يمنى و صنعانى و زيدى است.
يكى از شخصيتهاى يمن، و از معاريف فنون علم و ادب است. در شرح حال اين شاعر، صاحب " مطلع البدور " مى نويسد:
علامه ابن وزير در تاريخ خود مى نويسد: در طى اعصار از اولاد امام هادى كسى مثل اوپديد نيامده، و او جامع دانشهاى مختلف بود، و در انواع نثر و نظم دست داشت. در شظت متولد شد و قرائت قرآن را كه ياد گرفت، پدرش او را همراه پسر عمويش محمد بن احمد مرتضى به " صعده " برد، و مدتى در انواع علوم ادبى و عربى تحصيل كرد، و اين علوم را پيش دو عمويش مرتضى بن على واحمد بن على فرا گرفت. علم تفسير راپيش شيخ علامه، ترجمان روزگار خود اسماعيل بن ابراهيم بين عطيه بحرامى، و علوم ادبى را در محضر فقيه علامه محمد بن على بن ناجى دانشمند معروف بياموخت، و در محضر همين دانشمند بود كه ديوان متنبى را خواند. و اصول دين و اصول فقه و فروع را پيش قاضى علامه ملك العلماء عبد الله بن حسن دوارى و در پيش عموى خودش مرتضى بن على- كه در علم كلام برجسته بود- و هم چنين پيش عموى ديگرش احمد بن على ياد گرفت. و بدين ترتيب، هم اجازات روايت و هم از طريق سماع اجازه بدست آورد، كه از جمله سماع "جامع الاصول " نزد قاضى حرم محمد بن عبد الله بن ظهيره قريشى مخزومى ساكن مكه مشرفه است كه در سال تشرف به حج كسب كرد. اين شاعر، رسالات و مسائل و اشعار و منظومه هاى بيشمارى دارد، تا بدانجا كه شيخ فقيه محمد بن على بن ناجى در حق او گفته است:
مراد پيغمبر از اين كلام كه فرمود: " از فرزندان حسن، شخصى مى آيد كه از زبانش شعر مى ريزد، همچنانكه از افعى سم بيرون مى آيد " همين شاعر بوده است:
تاليفات اين شاعر بدين قرار است:
" كفايه القانع فى معرفه الصانع "، " نظم الخلاصه " كه آن راشرح كرده است، " الطرازين المعلمين فى المفاخره بين الحرمين "، " التفصيل فى التفصيل الرد على بن العربى "، " هدايه الراغبين الى مذهب اهل البيت الطاهرين "، " الرد على الفقيه على بن سليمان فى العارضه و الناقضه "، و همه اين تاليفات موجودات است. و از جمله بهترين مولفات وى عبارت است از:
" كاشفه الغمه عن حسن سيره امام الامه " و " كريمه العناصر فى الذب عن سيره الامام الناصر " و " السيوف المرهقات على بن الحد فى الصفات " و " نهايه التنويه فى ازهاق التمويه فى الرد على نشوان ". و از جمله اشعار او قصيده " منسك " است كه آغاز آن اين است: