ترجمه الغدیر جلد 22
لطفا منتظر باشید ...
- چگونه مى توان نامش را بصراحت بزبان آورد، نامى را كه عنايت خدا آن را بر اعلاى نگاشته است؟
- پس پروردگارا، او را همچنان از روى لطف بنواز، و فكرش را استوار، و از گزند گمراهان مصونش بدار.
- از انعام خود، جامه فكرى آراسته اى بر او بپوشان، جامه حمايت و نگهدارى.
و ديگر قصائدى كه در ديوان شريف سيد مدرس در ضمن شرح حال شاعر مورد بحث ما از او نقل شد. و همه ازمقام والايى كه او در فضايل و بر تريها دارد حكايت مى كند و آراستگى او را به اخلاق نيكو و ملكات فاضله نشان مى دهد.
از اشعار اين بشاره شعرى است كه در كتابش " نشوه السلافه" در مدح پيشوايمان امير مومنان عليه السلام آورده و اين شعر را همانند قصيده سيد على خان مدنى كه ذكرش"درص 350"گذشت سروده است:
1 - من از ظلمت شبانگاه دلارامى دارم چرا كه درآنست كه شهابها و اختران آشكار مى شوند.
- و طيف و نور آسمانى بديدارم مى آيد و در واپسين دم شب چهره مى نمايد.
- اين پوشش تاريكى شب است كه عشق را از رقيبان مى پوشاند و از ديده نگهبانان نگه مى دارد.
- تاريكى شبانه از آن گلهاى وصال كه جان را زنده مى كند پاسدارى مى كند.
- بسا شبا كه تا بصبح با تاريكيش ساختم و با عشق پاك بى آلايشم بسر آوردم.
- تا آنگاه كه شهابها ناپديد گشته و اختران روى به افول گذاشتند.
- و صبح با پرتوهاى تابناكش دامن گسترد و تاريكى با پرتو افكنى او كنار رفت.
مرا از ترس دشمنان نجات داد و آرامگاهى خلوت آماده نمود.
- همين شب هر گاه سپر مرا بشكافد را مشگه و گلگشتى برايم فراهم مى شود
- اين شب است كه پيش از اين موسى از جانب طور باستقبال نور رفت.