ترجمه الغدیر جلد 22
لطفا منتظر باشید ...
فانتبه و انف عنك ما ينفيك يعنى: باد صبا دامن گشود و عطر پراكند، وخروس ناليدن گرفت، پس بيدار و بهوش باش، و آنچه را كه تراتبه كند، از خويشتن دور كن. و پسرش شيخ بهائى باقصيده كافيه خود، به معارضه اين شعربرخاسته و گفته است: - اى يار، من خون خود را فداى تو مى كنم، برخيز واز آن پيمانه هاى خوشگوار بياور. - پيمانه اى كه نور باده اش، هر گاه كه در ظلمت گمراهى بيفتى، ترا رهنمايى مى كند. - اى هم نواى دل من، با آن پيمانه عشق، دل گرفتار خود را درمان كن تا بهبود بخشد. - آن پيمانه عشق، آتش موسى است، از صفا و نور آن برخوردار شو. - اى دوست، ترا اين باده و پيمانه بس، در آشاميدن آن پاى بدار، ترا از دشمنان بسنده است.
اين دانشمند، علاوه بر دانش بسيار و فضيلت استوارى كه دارد، دو فرزند برجسته از خود به يادگار گذاشت، بنامهاى: شيخ الطايفه بهاء المله و الدين كه بزرگترين فرزندان او بوده- و در سال953 متولد شده و ذكر او خواهد آمده،- و نيز شيخ ابو تراب عبد الصمد پسر حسين كه در شب يكشنبه يك ساعت مانده به پايان شب در سوم صفر سال 966 متولد شده است، بنابر آنچه در رياض از خط پدرش شيخ حسين نقل كرده، و درضمن اجازه اى كه صادر كرده، تصريح نموده است كه شيخ بهائى بزرگترين فرزندان است.
شيخ عبد الصمد، حاشيه اى دارد بر " اربعين "برادرش شيخ بهائى و نيز رساله فرائدى كه بر الفرايض النصيريه نوشته، از آثار او ست، و شيخ بهائى"فوائد الصمديه" را بنام او نوشته است. و اين دانشمند، با اجازه اى كه دارد، از پدر مقدس خود شيخ حسين روايت مى كند، و از خود او علامه سيد حسين پسر حيدر پسر قمر كركى متوفى سال 1020 روايت مى كند، و شرح حال او رامولفان " امل الامل " و " الرياض " وديگران آورده اند، و دانش بيكرانش را دو پسر دانشمندش ميراث برده اند كه عبارتند از:
شيخ احمد بن عبد الصمد ساكن هرات كه سيد حسين بن حيدربن قمر كركى، از او، با اجازه اى كه از پدرش گرفته، روايت مى كند.
وبرادرش شيخ حسين پسر عبد الصمد، كه قاضى هرات بود، و صاحب " رياض العلماء " درباره او گويد: او شاعر و در علوم رياضى چيره دست بود، و منظومه اى در جبر و مقابله دارد.