ترجمه الغدیر جلد 22
لطفا منتظر باشید ...
با درخشيدن خود، همه اندوهان را ازجان ما بسترد، و با دميدن صبح، ما را سيراب كرد. و همه تاريكيها، بامقدم فروغش گريختند.
اى آن آهوى زيبايى كه مقام بلند دارى، و مادر حسرت وصالت اندوه مى خوريم و براستى آنجا كه اين پيشوايى پاك، حيدر كه آغاز حمله كند، لشگر دشمن پاى بفرارمى گذارد.
اين امام مخلوقات، ريشه همه كارها و شفيع مردم در روز هولناك است. جوانمردى كه خدا و رسولش او را دوست دارند، او وصى پيامبر و همسر فاطمه است. و در روزگار، هر چه افتخار و نكوكارى است، همه را در بر گرفته است.
واى بر حال كسى كه- براى يكبار هم كه شده- به زيارت اين وجود گرامى، كه نورانيتش ماه آسمان را زير پا گذشته، نائل گشته است.
و خوشا بحال كسى كه يك بار به ديدار او نائل گشته پس اى آن كسى كه سوار مركب رهسپار زيارت اويى، بيابانها را در مى نوردى و دره ها را پشت سر مى گذارى هرگاه آرزو نمودى كه خداى آسمانها را خشنود سازى، و از پس كورى به هدايت و رشاد برسى، و در روزى كه همه تشنه خواهند بود، از حوض كوثر سيراب گردى، بس آن هنگام بايدت به سراى مورد نظر مى رسى و از راههاى دور به آن ديار بپيوندى.
آنگاه كه با مزار على ولى الله عليه السلام رويارو شوى، و محبت صراط مستقيم رافاش گردانى و عرضه كنى، آنگاه كه اين ريسمان نيرومند الهى را مشاهده كردى، و از پس سفر طولانى مقصد نورانى گام نهادى، ديگر شايسته نيست كه خواب را بر ديده آشنا كنى. تو جزاندكى، طعم خواب را نچش!
رحل اقامت را در آن جايگاه بيفكن. گامى از سر زمين او بدر منه. بر آسمان قبر آن امام مشرف شو، و همچرن خطاپيشگان خوار مايه در آنجا درنگ كن، و در بين انبوه مردم راه باز كن، و خاك او را عطر آگين استشمام كن.
هر گاه بر آنى كه از پروردگار آسمان و زمين فرمانبرى كنى، پس آگاه باش كه دوستى امامان از واجبات او امر اوست. تو با بجاى آوردن اين فريضه، پاداشت رادو برابر كن، و رخسار خود در راه آنان خاك آلود كن و بگوى: چه زيبا آرامگاهى نصيب كرده اى
هر گاه بر آن حرم و آستان، سالم فرود آمدى، عاشق و شيفته و تشنه، به زيارت قبر او- قبر كسى كه در بزرگوارى بدرجه رفيع رسيده است. بشتاب آنجا است كه نور مزارش، آسمان را فرا گرفته و همه جاپرتو افكنده و همه خانه ها رابر افروخته است.
اگر دوران زندگانى و عصر اين بزرگوار را درك نكرده اى، پس به يارى گريه و ناله يارى او را درك كن. در پيشگاه او بايست و فرمانش را امتثال كن، و از او و از مزار او بخواه و مسالت كن. بگو: اى كسى كه در اين قبر آرميده اى، و افتخار بزرگ به چنگ آورده و در همه روزگاران زنده و جاويد مانده اى.
با دلى شيفته در برابر قبر او درنگ كن، و از دشمنانش برى باش. شوق و مهر خود را نثار خاكش كن، و ارادت را فاش گردان. از آن آستان پاك، گام برون منه. به او، از چاكر و غلامش، سلام شيفته و دوستى را برسان، دوستارى كه از زيارت خاكش بدور مانده است.
هان بر زيارت او ازنزديكى همت گمار، تا مگر پاداش بينى، و به بيارى او نجات پيدا كنى. برخيز، خاك آستانش را بر رخسار بمال، و دردها و سختيهاى خود را بر در اواظهار كن، و از روى خاكسارى و نيازمندى، روى بر خاك او بمال.