ترجمه الغدیر جلد 22
لطفا منتظر باشید ...
- بى هيچ ترديد و گفتگويى دانشوران عامل و نكو كردارى هستند. كه دانششان بنياد دانش عالميان است. - آنگاه كه تاريكى شب فرا رسد پيوسته در ركوع و سجده و عبادت بسر مى برند آرى شب عبادتگران طولانى و پر بركت است. - توبه گزاران و ستايشگران راستين خدا و صاحبان عقل و خرد و در دل عارفان همچون عقل تابنده و رهنماينده هستند. - افراد اين خاندان همگى اهل زهد و خشوع و عبادت، و كسانى هستند كه در ميان عالميان همتايى ندارند. - خاندانى كه همگى عترت پاكان، خاندان محمد صلى الله عليه و اله و سلم هستند، پيمبرى كه زبان وحى، او را شناسانده است. - پيامبر بشير و نذير و پاك، كه همچون پرچمى در جهان سر برافراشته است، حبيبى با نجابت و شاهد و دارنده رسالت است. - پيامبر جامه در سر كشيده و گليم بر خود پيچيده اى، كه حتى هيچ عيبچوئى نمى تواند از او روى برتابد. - چراغ تابانى كه از فضيلت برخوردار، و مايه جدايى حق از باطل بود، و آيينى هدايتگر رابا آيات روشنگرى بياورد. - چنان معجزه هايى آورد، كه زبان هر وصف كننده اى از توصيف آن ناتوان است، و بوسيله اين معجزه ها، مشركان را نابود و متوحش ساخت. - با معجزات پيامبر جهانى روشن، و در گيتى هدايت پديدار گرديد. و اسلام از پس آنكه خود داشته مى شد، عزت و احترام پيدا كرد. - پس اى آن بهترين برگزيده اى كه براى هدايت امتى بزرگ برگزيده شدى، و اى گرامى ترين موجودى كه شايسته گراميداشت هستى و ريشه در جهان كرامت دوانيده اى. - زبان هر ستايشگر استادى در ستايش و نعت تو كوتاه و نارسا است، پس من درپهنه مدح تو چه چيزى بگويم كه كه سزاوار باشد؟ - در ستايش و مدح تو، خداى جل جلاله چنان مدحى گفته، كه بر هيچ پيامبرى نفرموده است. - بالاتر از اين توصيفى كه خدادر باب تو فرموده يعنى: اينكه تو خلق بزرگ و خوى بسيار پسنديده اى دارى- چه مى توان گفت؟ - تو شهر دانشى هستى كه على عليه السلام نيز در آن است، و از غير اين در، كسى نمى تواند وارد آن شهر گردد. - پيشوايى كه گمراهى را نابود كرده، وشعله هدايت را بر افراخته، ومشركان را به باد نابودى و فراموشى سپرده است. - اماميكه بر دوش پبامير صلى الله عليه و اله صعود كرده، و حاسدانش از مقام شرف نزول كرده و ساقط شده اند. - او بود كه قرض نان جوين خود را بر سائل بخشيد، و در برابر بفرمان خدا، قرص خورشيد كه غروب كرده بوده طلوع كرد. - او با پيامبر، در جنگهاى احد و خيبر- كه از هر سو حوادث روى مى آورد- بيعت كرد. - و بيعت بزرگ ديگر كه " خم " ناميده مى شود، و پيامبر در آن خطبه خواند، و آن بيعت را اعلام داد. - و پيغامبر از بالاى مركب اشتران، دست راست على را گرفته، و مى فرمود: