ترجمه الغدیر جلد 22

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 22

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
- آگاه شويد و گوش فرا دهيد، و هر كسى را كه در اين جمع نيست، خبر دهيد، هر بزرگ و كوچكى از شما، اين پيام را بدقت آويزده گوش كند.
- من از جانب پرودگار آسمانها پيام مى دهم: هر كه را من سرور و پيشوايم، على هم پيشواى اوست.

على پيشواى مومنان است، هر كه جز اين ادعا كند، تبهكار و نادان است.

همكى- در حالى كه دردهايى در دلهايشان پنهان بود- مى گفتند: " اى على، تبريك بر تو، مبارك باد بر تو.
- چه كسى چونان على است، كه محمد- بهترين پيامبران- دوست و ياور اوست. "
- هان اى كسى كه اسلام را پس سرشكستگى رفعت دادى، و دين خدا را- تا به اوجى كه خدا مى خواست- بالا كشيدى.
- اى شير خدا، اى آن كسى كه دلاورى و شجاعت او، كام دشمنان را تلخ كرده است.
- اى كسى كه دل حوادث در پيش او فرو مى ريزد، و كارهاى سخت پيش او آسان مى شود.
- ترا بر مصيبت فرزند شهيدت تسليت مى گوئيم، اين سوك و ماتمى است كه بر آسمانيان نيز گران و سنگين است.
- فرزند گرانمايه ترا بد ترين مردم- كسانى كه از راه صواب، به در بوده واز تبهكاران محسوب مى شدند- به كوفه دعوت كردند.
- و هنگامى كه روى اين دعوت، پيش آنها رفت، پيمان دعوت راشكستند. آرى، مكاران، همواره از راه منحرف مى شوند.
- كينه هاى خود را از جنگ بدر، بدين گونه آشكاركردند، و آن- چنان نمونه هاى حيله و تبهكارى نشان دادند، كه هميشه در بلنديها به چشم مى خورد.
- در حالى او را محاصره كردند و همه در كنار فرات فرود آمدند- كه خاندان رسول الله از آن نمى توانستند سيراب شوندو رفع تشنگى كنند.
- سرور ما حسين عليه السلام آنجا كه ديد اينان به ورطه ضلالت افتاده اند، و موقعيتى فرا رسيده است كه بكلى اوضاع دگرگون مى شود "
- در ميان ياران دلاور خويش بپا خاست، و با نرمى و مهر خطاب به آنها چنين گفت:
- " هان اى ياران، اكنون كه شب دامن خود را بر زمين گسترده و همه جا را فرا گرفته است، شما برويد.
- شما انجام وظيفه كرديد، و از اينكه قبول پستى و مذلت كنيد، سرباز زديد، اينك اينان فقط قصد جان مرا دارند.
- در اين هنگام، هر كدام از ياران كه شيرى دلاور و بزرگوارى فداكار بودند، برپا خاسته و داد سخن دادند.
- همگى، از اين سخن مولا، گريه و فغان سر دادند، و اظهار داشتند:

" جان ما فداى تو باد، و جان ما در راه تو بهايى ندارد، و كمتر چيزى است كه فدا مى كنيم.
- هرگاه ما، ترا كه در روز قيامت راه نجات ما هستى، در ميان اين دشمنان تنها بگذاريم و ترا به دشمن تسليم كنيم،

/ 227