ترجمه الغدیر جلد 22
لطفا منتظر باشید ...
- در آن روز در پيشگاه پيغمبرو دامادش على و دخترش زهراى بتول، چه عذرى خواهيم داشت؟ ". - پس آن بزرگوار فرمود: " خدا بر شما پاداش نيك دهد، من در روز قيامت وسيله نجات شما هواهم شد 85 ". - ياران حسين، چنان استوار ايستادند كه گويى كوههاى بلند بودند و در نثار جان همچون سيل روان جود مى ورزيدند و مى خروشيدند. - شيران دلاورى، كه بيشه هاى مرگ، ميدان جولانشان بود، و برروى اسبان تيز رو آرام مى گرفتند. - بزرگواران و بخشندگانى كه بذل جان، بخشش و هديه آنها محسوب مى شد، و تيرهايى بودند نوك نيزه هاى تيز آرامگاهشان بود. - شيرانى كه از تيغهاى براق چنگال داشتند، بارانهايى بودند كه از خون سرخ سيل مى ساختند. - آنگاه كه در روزگار، حادثه اى بزرگ و ناگوار روى مى داد، وجودشان بر دشمنان خيلى سنگين و تحمل ناپذير مى بود. - اينان خروشيدند و حمله بردند و اندوه دل ازخاطر حسين زدودند، و با چنان عزمى بلند به جهاد برخاستند، كه بر بالاى ستاره سماك مكان دارد. - صف نيزه هاى بلند اين مردان زره دار، همچون كوچه ها، نمايان است. و شمشيرهاى اين پهلوانان، همه كشيده وآماده است. - و چنان جانبازى كردند كه ضربه تيغها و نيزه هاشان بر دشمنان سخت فرود آمد و دلاوريشان كوههاى بلند را متلاشى ساخت. - شمشيرهاى برق زننده در بين تيغهاى ديگر پهلوانان بى همتاى و بى نظير و نيزه هاشان در شكافتن سينه دشمنان هولناك است. - گرد و غبار ميدان كارزار، همچون ابر آسمانى، و درخشيدن تيغها، همانند برق و رعد به چشم مى رسد، و سيل خون در اين ميان جارى است. - ياران حسين كه اطراف آن بزرگوار حلقه زده اند، گويى جوانان و بچه هاى شيرند كه پيرامون شير فراهم گشته اند. - جانهاى گرامى خودرا در كف اخلاص نهاده و آماده جانبازى هستند. و هر آن كسى كه از جان خود مضايقه كند، خوار و ذليل است.