بررسی نقش امام سجاد (ع) در رهبری شیعه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
دليل ديگرى كه اصل داستان را مخدوش مى كند، سندى است كه نشان مى دهد تا آغاز سده دوم هجرى، شاهزاده خانم ايرانى در خاندان هاشمى ناشناخته بوده است. اين سند، نامه منصور دوانيقى در پاسخ به محمد بن عبداللّه بن حسن (نفس زكيّه) است. محمد در نامه اى به منصور، خود را «مهدى امّت» خواند و امامت و خلافت را حق خود دانست و فضيلت خاندان خود را برشمرد و منصور را به اطاعت خود فرا خواند. منصور در پاسخ او، نامه اى طولانى و تهديدآميز نوشت و در ضمن آن گفت: «پس از رحلت رسول خدا، برتر از على بن الحسين در خاندان شما متولد نشد و مادر او امّ ولد بود.»(1)ذكر «ام ولد» تحقيرى است كه منصور بر محمد بن عبداللّه روا مى دارد. اين نامه را كه طبرى در حوادث سال 145 هـ . ق. آورده، نيم قرن پس از رحلت امام على بن الحسين(عليه السلام)نوشته شده است كه در آن زمان، بسيارى از هاشميان زنده بوده اند. اگر داستان اسيرشدن شهربانو و آوردن او به مسجد مدينه درست و اگر مادر على بن الحسين(عليه السلام)دختر يزدگرد پادشاه ايران بود،(2)منصور چنان تعبيرى به كار نمى برد و اگر دروغ نوشته بود، محمد سخنش را در دهانش مى شكست و بدو پاسخ مى داد كه مادر على بن الحسين شاهزاده بوده است، نه كنيز.(3)