د ) احتجاج با متصوّفه و زاهدنمايان
يكى از حكمت هاى سيره امام(عليه السلام)، خط بطلان كشيدن بر روش زاهدنمايانى بود كه از دنيا بريده بودند و در برابر مردم عصر خويش، هيچ گونه مسئوليتى احساس نمى كردند و فقط به عبادت و رياضت مى پرداختند، در حالى كه در آن جامعه، انواع بدعت ها و ظلم ها رواج داشت و بر آنان لازم بود نسبت به آن واكنش نشان دهند.حضرت علاوه بر اين كه با روش عملى خود، سيره و روش آنان را باطل اعلام كردند، به صراحت نيز در مقابل آنان ايستادند و در كلامى فرمودند:گروهى از اين امّت پس از آن كه از امامان دين و شجره نبوّت جدا گشتند، فرقه هايى شدند; گروهى در اوهام رهبانيت خود را گرفتار كردند. ...(1)در سالى، مردم مكّه و برخى از حاجيان به گروهى از همين عابدان زاهدنما براى طلب باران متوسّل شدند و آنان دعا كردند و اجابت نشد. امام سجّاد(عليه السلام)بر آنان وارد شدند و پس از آن كه تك تك آنان را مخاطب قرار دادند، فرمودند: «آيا در بين شما كسى نيست كه خداوند رحمان او را دوست داشته باشد؟»گفتند: «اى جوان، ما فقط وظيفه دعا داريم و اجابت از آن اوست.»امام(عليه السلام)فرمود: «از كعبه دور شويد; چه اين كه اگر يكى از شما محبوب خداوند رحمان بود، دعايش به اجابت مى رسيد.»سپس حضرت نزديك كعبه رفتند و به سجده افتادند و دعا كردند و هنوز1 . اربلى، كشف الغمّة، ج 2، ص 293.