ولايت بر اولاد و تصرّف در اموال آنان - منتخب الأحکام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منتخب الأحکام - نسخه متنی

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ولايت بر اولاد و تصرّف در اموال آنان

(س 681) آيا صغير بعد از رشد مى تواند حسابرسى اموال خود را از ولىّ قهرى

بخواهد، يا اعمال وى حمل بر صحّت مى گردد؟



ج ـ صغير پس از رشد، حقّ حسابرسى مال خود را از ولىّ دارد: ليكن به حكم «اصالة

الصحة» و جهات ديگر، بر صغير است كه تخلّف ولىّ را با قَسَم و حَلف اثبات نمايد،

چون منكر است. پس موازينِ قَسَم و قضا، دعوا را فيصله مى دهد. 24/11/71



(س 682) آيا حاكم مى تواند ولىّ قهرى طفلِ صغير را پس از ثبوت اضرار به اموال او

عزل كند؟



ج ـ اگر با ضمّ امين نتواند جلوى اضرار را بگيرد، مى تواند از باب حسبه و ولايت،

او را عزل نمايد. 29/6/71



(س 683) رفت و آمد به منزل صغار و خوردن غذاى آنان چه حكمى دارد؟



ج ـ رفت و آمد به منزل صغار و استفاده از غذاهاى آنان به عنوان دوستى و ميهمانى

(كه جزو لوازم زندگى اسلامى و انسانى و عاطفى است)، مانعى ندارد: چون مصلحت عاطفى و

عظمت اجتماعى صغار در آن است: ليكن اجازه قيّم و ولىّ، معتبر است و طبيعى است كه از

جهات مادّى هم جبران مى شود، چون رفت و آمد و ميهمانى طرفينى است. آرى، اگر رفت و

آمد به قصد خيانت و سوء استفاده باشد، حرام است. 9/11/70



(س 684) آيا عدم قبول هبه و صلح بلاعوض به نفع طفل، از جانب ولىّ، عدم رعايت

صلاح و صرفه طفل محسوب مى شود؟



ج ـ آرى، مگر آنكه جنبه هاى ديگرى باشد كه ضرر مالى ناشى از عدم قبول هبه و صلح

را جبران نمايد. 29/6/71



(س 685) تشخيص غبطه صغير به عهده ولىّ است. حال اگر ولىّ با سوء نيّت، مال صغير

را به خود يا نزديكان خود منتقل كند و على رغم غبن مُوَلّى عليه، اصرار به غبطه او

در اين ميان دارد، آيا حاكم حقّ دخالت دارد؟



ج ـ نه تنها حقّ دخالت دارد: بلكه دخالت، بر حاكم لازم و واجب است و بايد براى

اعمال آينده ولىّ، ضمّ امين نمايد و از آن به بعد، عمل ولىّ، بدون نظر و موافقت

امين، غير جايز و باطل است، حتّى اگر رعايت غبطه نيز بنمايد. 11/1/74



(س 686) براى تصرّف در اموال صغير كه از پدر به ارث رسيده است، از چه كسى بايد

اجازه گرفت و چه كسى ولايت بر اموال صغير را دارد؟



ج ـ تصرّف در اموال صغير كه از پدرشان مانده است، بايد با اجازه و رعايت مصلحت

از طرف قيّم قهرى باشد (يعنى مادر كه حسب ادلّه امر به برّ و احسان و معروف كه عمده

دليل بر ولايت است، ولايت بر آنان دارد، و عدم سؤال و جواب آن در روايات، به اعتبار

و شرايط خاصّه آن ازمنه بوده كه زنان، معمولاً در امور اقتصادى دخالتى نداشته اند

كه بتوانند كارساز در آنها باشند، و با فرض شمول و اطلاق ادلّه ولايت و تحقق قدرت

اقتصادى در امروز و شرايط خاصّ زمان، نمى توان از آن صرف نظر نمود و صرف نظر كردن،

رفع يد از «حجّت» است به «لا حجّت» «و هو كما ترى»، و تفصيل زيادتر بحث را در جاى

خود بايد جستجو نمود، و به حكم آيه شريفه: «و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض» و با

تعارض ولايت مادر با ولايت پدربزرگ مادر مقدّم و اولويت دارد و با نبود مادر،

پدربزرگ): و بر قيّم قهرى است كه تا حدّ امكان و مقرّرات قانونى در حفظ اموال صغار،

كوشا باشد. 29/4/78















/ 161