مسائل متفرّقه ديات
(س 798) در صورت ثبوت ديه در قطع اعضاى ميّت، پرداخت آن به عهده چه كسى است:پزشك يا بيمار؟
ج ـ به عهده پزشك است كه مباشر در عمل است، ليكن اگر ديگرى دِين او را ادا نمايد
و ديه را از جانب او تبرّعاً بپردازد، برائت ذمّه حاصل مى شود: كما اينكه اگر خود
ميّت وصيّت به عفو از ديه نموده باشد، ديه ساقط مى شود. 22/2/75
(س 799) آيا ديه همان خسارت است و يا جانى بايد علاوه بر ديه، خسارات وارد آمده
بر مجنىّ عليه (كسى كه جنايت بر او واقع شده است) و كلّيه هزينه هاى درمان را
بپردازد؟ جايى كه مقدار ديه از خسارت بيشتر، مساوى يا كمتر باشد، چه حكمى دارد؟
ج ـ ديه و خسارتهاى مالى كه بر مال مجنىّ عليه وارد كرده، بايد بپردازد و ظاهراً
نسبت به زمان بيكارى نيز، جانى ضامن اجرت المثل آن است: امّا بيش از ديات مقدّره
نسبت به جنايات بدهكار نيست و فرقى بين كم و زياد و مساوى بودن ديه، از خسارت جنايى
نيست. 30/10/75
(س 800) طبق نظر بعضى حقوقدانان، ماهيّت ديه، بيشتر جنبه خسارت دارد تا جنبه
مجازات. نظر حضرت عالى چيست؟ آيا ديه مجازات است يا خسارت؟
ج ـ ديه حتّى در باب قتل عمدى كه قصاص ندارد: مانند پدرى كه فرزند خود را بكُشد،
در حيطه مجازات نيست و قاتل، تعزير مى شود و بايد كفّاره بدهد، همانند شبه عمد و يا
خطايى كه ديه خسارت محسوب مى شود. 12/8/73
(س 801) مستدعى است مواردى كه ديه بر عهده عاقله مى باشد (اعمّ از قتل، خطا و
جراحات) را بيان فرماييد؟
ج ـ به نظر اين جانب، قدر متيقّن از ديه بر عاقله در مثل جايى است كه عاقله در
مسئوليت حفظ قاتل از قتل و جرح و... مُسامحه و بى مبالاتى نموده، مثل صغيرى كه
مميّز نبوده و از نظر عقلا عاقله اش مسئول پيشگيرى او از قتل و ضرب و جرح او مى
باشد و يا مثل ديوانه زنجيرى كه در اين گونه موارد، ضمان جنايتهاى آنها از باب
اقوائيت سبب و دلالت روايات به عهده عاقله است: و امّا حكم به ديه در مطلقِ قتل
خطائى، قطع نظر از آنكه از جهت ادلّه و لسان اخبار ثابت نيست و اطلاقى كه در مقام
بيان اين جهت باشد تا اطلاقش از اين حيث محكم گردد يا مشكل است يا ممنوع، و عموم آن
ادلّه بر فرض ثبوتِ اطلاق چون بر خلاف آيه شريفه «ولا تَزِروُ وازِرَةَ وِزْرَ
اُخْرى»، و برخلاف عقل كه حاكم به مضمون آيه است، مى باشد، به خاطر مخالفت با قرآن
و عقل و اصول مسلّمه شرعيّه و عقلائيه كه همه و همه همان مضمون كتاب و الله است،
حجّت نبوده و قابل استدلال و احتجاج نيست و چون لسانِ آيه هم آبى از تخصيص است، رفع
مخالفت با آن با، مسئله تخصيص هم ناتمام و نادرست است. 15/12/81