فتح شام - کرامت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
فتح شام
آقاي حاجي ميرزاعبدالله طهراني ازمرحوم آقاي شيخ الشريعه اصفهاني نقل كردكه آنمرحوم فرمودمن درمنزل مشغول مطالعه بودم دراين اثنابكتابي احتياج پيداكردم پاشدم درميان كتابهابجستجوي آن برخواستم در اينحال خاطرم افتادكه آن درپيش آقاشيخ محمدحسين كاظميني است پس بقصدمنزل اوازخانه بيرون آمدم دراثناراه ملتفت شدم كه هنوززوداست شايداواز سرداب ببالانيامده باشدرفتم چنددقيقه سرقبرمرحوم شيخ حضرنشسته قرآن خواندم تااينكه وقت شدآنگاه رفتم همينكه درخانه اورازدم ديدم اوبيرون آمدبا همان كتاب كه من ميخواستم گفتم عجب من مخصوصابراي همين كتاب ميامدم گفت من حالاشيخ خضررادرخواب ديدم كه بمن فرمودشيخ الشريعه براي فلان كتاب ميايد برخيزپيداكن وباوبده گفت من ازخواب بيدارشده ياداين كتاب افتادم برخواستم پيدايش كردم همينكه پيداكردم درزده شدمن نيزبهمين حال كه كتاب در دستم بودبيرون آمدم ديدم كه شمائيد