غذاي با برکت - کرامت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کرامت - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غذاي با برکت

عمربن زرروايت كندازمجاهدكه ابوهريره گفتي به خداكه من اعتمادبه زمين كردي ازگرسن ووقت ها سنگي برشكم بستي ازگرسن .

روزي برسرراه ايشان بنشستم ،چون بيرون مي آمدم ابوبكربه من بگذشت آيتي قرآن ازوپرسيدم غرض آن بودتاباخودم ببرد .

برفت ومرابگذاشت .

پس عمربگذشت .

آيتي ازوپرسيدم به طمع آنكه مراباخودببرد رفت ومرانبرد .

آنگه رسول صلي الله عليه وآله به من بگذشت .

چون مراديدتبسمي كردوندانست آنچه خيال من بودوتغيرلون من .

گفت:ياباهريره گفتم:لبيك يارسول الله گفت بيا،مي رفت ومن ازدنبال وي رفتم .

دراندرون رفت .

دستوري خواستم ودراندرن رفتم .

رسول شيرپاره ديددرقدحي ،پرسيدكه ازكجاست ؟گفتند:فلان كس فرستاده است .

گفت:اي اباهريره ،برو،واهل صفه رابخوان واهل صفه مهمانان اهل اسلام بودندايشان رااهل ومالي نبود .

چون هديه نزدرسول صلي الله عليه وآله آوردندي بديشان فرستادي .

ابوهريره گفت:من برنجيدم ،گفتم:اين قدرشيربااهل صفه كجاپيداشود .

پنداشتم كه ازآن شربتي بمن رسد .

چندانكه سد رمقي باشدومن رسولم چون بيايندمرافرمايدكه بايشان دهم ،دانم كه ازآن چيزي بمن نرسدوازفرمان خداورسول بردن چاره نيست ،برفتم وايشان رابخواندم .

دستوري خواستم ودراندرون آمدندوبنشستند .

رسول گفت:ياباهريره ،گفتم: لبيك يارسول الله ،گفت:قدح برگيروبديشان ده .

قدح برگرفتم ويك يك مي دادم تاسيرشدندوقدح به من دادندتابه رسول صلي الله عليه وآله رسيدم .

ايشان جمله سيرشده بودند .

قدح فراگرفت رسول وبردست خودنهاد .

نظربه من كردو تبسمي بكرد .

سپس گفت:ياباهريره ،گفتم لبيك يارسول الله ،گفت من وتو مانده ايم .

گفتم:راست گفتي :گفت:بگيروبياشام .

گفت:بياشاميدم تاسير شدم ورسول مي گفت كه بياشام تاآن وقت كه سيرشوي .

گفتم به خداكه جانمانده است كه درش گنجد .

گفت:به من ده .

بدودادم نام خدابردوبياشاميدآنچه مانده بود .

/ 61