اثر-توسل - کرامت نسخه متنی

اثر-توسل

دوقصه براي آقاي حاج سيدابوالقاسم لواساني اتفاق افتاده يكي آنكه فرمودمن مبتلابكچلي بودم كه همواره چرك وربم ازآن جاري بودمن تخيلي در اينباب درزحمت بودم ومعالجه هم نميكردم چون ميگفتنددربعضي ازاعضاتو موادفاسده هست آنهاازاينجاراه پيداكرده تواگراينرامعالجه كني وآن راه راببندي آن موادازراه چشم روان ميگرددمنجربفسادچشم ميشودحتي روزي بميرزا محمودطبيب گفتم ميتواني بكجلي من معالجه كني بشرطآنكه كورم نكني گفت چرا بشرطاينكه بيكجاازبازوي توداغبگذارم تاازآنجاراهي براي اين موادفاسده بازشودآنوقت چشم توحصون ازخطرگرددميخواستم بدينطريق واردمعالجه شوم ولي مرحوم آقاسيدمصطفي نخجواني مرامنصرقف كردتااينكه درتاريخ سنه 1324 مسافرت مكه براي من اتفاق افتادمن دراين مسافرت ازسه جهت نگراني داشتم يكي ازجهت همين كچلي سرم خيال ميكردم كه دراحرام ناچارم سرمرابازبگذارم آنگاه كه چرك وريم ازسرم بيروميايدگردروي آن نشسته خشك خواهدشدپس پاك كردن آن نهايت زحمت راخواهدداشت دويم ازجهت زن چون اگرده بيست روزمن بيزن ميماندم سنگ مثانه درمجري توليدميشدسيم ازجهت رفيق كه موافق باشد براي اين سه حاجت بحرم مطهرحضرت اميرالمومنين ع مشرفشده عرض كردم من سه حاجت بشفاعت توازخداميخواهم يكي آنكه ازنجف تابنجف ازكچلي خلاص بشوم دوم آنكه تاانجام اعمال حج احتياج بزن پيدانكنم سيم آنكه رفيقم موافق حالم باشدبعدازتوسل ازحرم كه بيرون آمدم مرحوم حاج شيخ مشكورفرمودفلاني من رفيقي خوب برايت پيداكرده ام گفتم كيست گفت حاج عبدالمجيدنجفي گفتم همين رااز مولي خواسته بودم بعدازچندروزباوالده بكربلاآمدم وازآنجابكاظمين رفتيم دوسه هفته كشيدمكه ازآنجابجانب مكه حركت كنيم روزي براي پاك كردن چرك سرم رفتم حمام هرچه معطل شدم نرم نشدهمانطوربيرون آمدم بوالده گفتم ايندفعه چرك بطوري سفته شده بودكه هرچه معطل شدم نرم نشدوالده نگاه كردوگفت سرت خوب شده چرك نداردگفتم درست دقت كن پيش آفتاب نگاه كردوگفت كمي موي هم پيداشده معلوم شدازهمانساعت توسل شروع بخوبي نموده وبزن هم احتياج پيدا نكردم تامدتي بعدازاعمال حج آثارسنگ مثانه احساس كردم آنگاه زني متعه كرده دفع محذورنمودم