كرامت –اهلبيت - کرامت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
كرامت –اهلبيت
نظيراين كرامتراآقاي حاج ميرزامحمدعلي اديب طهراني ازآقاي ساعدالسلطان طهراني نقل كردگفت من بااوسابقه هادارم درنهايت درستي وصدق لهجه ميباشدكه من باخانواده براي زيارت مشاهدائمه ع مشرف بعتاب شدم اول مسامرامشرف شديم ولي آنقدردرآنجامكث نكرديم اماباخودعهد كردم كه درمراجعت كمترازده روزدرآنجامشرف نباشم اينست كه درمراجعت حسب عهديكه داشتم قصداقامه عشره كردم ازقضاروزدوم ازتشرف ماچشم بچه ام سخت بدردآمدمراجعه بكحال نمودم گفت فوري بايدببغدادبرگردي ودرآنجا معالجه كني والاچشم بچه ازدست ميرودمن نتوانستم ازعهديكه كرده بودم صرفنظر نمايم لهذاهمينطورماندم كحال هم هرروزمراميديدوتعرض ميكردكه اين مقدس بازي جيست چشم طفل بيچاره راازدست ميدهي من هم سفت دامن مولي راگرفته اينحرف رابرخونميخريدم تااينكه ده روزيكه قصدكرده بودم بانتهارسيدفرداكه ميخواتيم حركت كنيم چشم بچه درنهايت شدت دردميكرداورابراي وداع بحرم بردم بعدعودت داده درايوان مبارك بدست خدمتكاركه داشتيم سپردم آنگاه خود براي تكميل زيارت وداع مشرف بحرم شدم من آنوقت بسيارحالم منقلب بوددرحال انقلاب عرض كردم اي مولاي من ازمقام كرامت وبزرگواري شمادوراست كه من بچه ام راباجشم باين آستان بياورم ولي بي چشمش برگردانم اين عرض رادرحرم عرض كردم آنقدرنگذشت ديدم بچه دوان دوان آمدبحرم نگاه كردم ديدم كه اثري از دردچشم باقي نمانده آمده ازآن خدمتكارپرسيدم كه تفصيل چگونه شدگفت من همينقدربچه راديدم كه يكدفعه پاشدوروبحرم تامدوگفت من پهلوي آقاميروم آمدنزدتوگفت من درآنجاقضيه راابرازنكردم كه مباداهنگام حركت هنگامه بر پاولباس بچه راپاره پاره كنندگفت ازتان وقت تاكنون ديگرآن بچه چشم درد نديده است