مقام ـ شهيد - کرامت نسخه متنی

مقام ـ شهيد

نام اين شهيد،اسدالله مرادي است كه ازسرداران شهيدزرين شهراصفهان است ، اوقبل ازشهادت ،داراي دخترخردسالي بنام مرضيه بود،اين دخترك ناراحتي داشت ودائماازگوشش ،چرك وعفونت ،خارج مي شد،چندين پزشك اورامعاينه كردندوبالاخره باعكسبرداري تشخيص داده شدكه لوزه سوم داردوتاكمي بزرگتر نشود،قابل عمل جراحي نيست ،وتاعمل هم نشود،مرتباازگوشش چرك مي آيد، وبه همين خاطرهفته اي يكي دوباراوراپيش دكترمي بردندتاچرك گوش اورا بكشد،آنقدراورانزددكتربردندكه آقاي مرادي مي گفت خسته شدم .

اين كودك كه يكسال بيشترنداشت وهمچنان بيماري گوشش ادامه داشت ،باشهادت پدرروبرو شد .

پس ازشهادت پدر،طبيعتابايستي مادركودك ،اورابه دكترببرد .

مادر مي گويددردعاهاومراسم روضه خواني كه شركت مي كردم ،به يادشوهرشهيدم مي افتادم وخطاب به اومي گفتم شماكه شهيدهستيدودرمحضرخداونداعتبار داريد،ازخداوندبخواهيدكه فرزندمان خوب شود .

تااينكه دوروزبه عيدبعثت مانده بود،يكي ازدوستان درخواب ديده بودكه شهيداسدالله مرادي به اهل خانه عيدي مي دهد،ولي به همسرش عيدي نداد،مي پرسدچرابه همسرتان عيدي نمي دهيد، اوجواب مي دهدكه عيدي همسرم چندروزبعدداده مي شود .

اين قضيه گذشت تاشب بعثت فرارسيد،درهمان شب ،مادركودك شوهرشهيدش رادرخواب مي بيند، شوهرخطاب به همسرمي گويدآياعيدي من به دست شمارسيد؟ .

همسرمتوجه قضيه نمي شودومي گويدخير .

شهيدمي گويدشفاي دخترمان مرضيه ،عيدي اين عيدبعث است كه خداوندعنايت فرموده است .

مادركودك همان همسرشهيدوقتي صبح ازخواب بيدارشد،به سراغدخترش رفت وديدگوش اوديگرچرك ندارد،ابتداشك و ترديدداشت ،ولي چندروزازاين ماجراگذشت وديدحال دخترخوبست ،اورابه دكتربردوعكسبرداري كردندوازالطاف خداونداينكه اصلاآثاري ازلوزه سوم در عكس ديده نشد