لغـت شـنـاسـان بـراى بـغـى مـعـانـى مـتـعـددى ذكـر نـمـوده انـد؛ از آن جـمـله طـلب ، عـدول از حـق ، تـجـاوز،^(1) و فـسـاد؛ نـيـز گـفـتـه انـد كـه اصـل مـعـنـى ((بـغـى )) حـسـد ورزيـدن اسـت و ستمگر را از اين رو باغى ناميده اند كه سرانجام حسادت ورزيدن ستمگرى و ظلم است .^(2) بـغـى را بـه مـعـنـى تـكـبـر،^(3) دروغ ، ظـلم ، زنـا و عمل منافى باعفت نيز آورده اند.^(4) آنـچـه در تـمـام ايـن مـعـانـى مـشـتـرك اسـت مـعـنـى خـروج از حـالت اعتدال و تجاوز از حدّ مقرر مى باشد.
2 ـ بغى در اصطلاح :
در اصـطـلاح فـقـيـهـان ، ((بـغـى )) بـه مـعـنى ظلم و تجاوزى است كه عليه امام و حاكم اسلامى صورت گيرد. علماى شيعه و سنى هر كدام طبق عقيده خود نكاتى را در اين مورد مدّ نظر قرار داده اند كه جهت بررسى بيشتر تعريف هاى هر كدام را جداگانه مى آوريم .
1 ـ 2 ـ تعريف بغى در فقه اماميّه
فـقـهـاى شـيـعـه يـكى از اقسام جهاد را ((جهاد عليه باغيان بر امام )) دانسته و در مورد آن درآخر كـتـاب جـهـاد به بحث و بررسى پرداخته اند، هر چند كه تعبير جهاد در مورد جنگ با اين گروه كه بيشتر جنبه دفاعى دارد تعبيرى مسامحه آميز است .شـيـخ طـوسـى بـاغـى را ايـن گـونـه تـعـريـف مـى كـنـد: بـاغـى كـسـى اسـت كـه بـر امـام عـادل خـروج كند و با او به جنگ بپردازد و از تسليم حق به او خوددارى نمايد.^(5) وى در كتاب ديگر خود، شكستن بيعت و مخالفت با دستورات امام را بغى مى داند.^(6) مـرحـوم ابـن ادريـس حـلّى نـيـز مـى گـويـد: هـر كـس كـه بـر امـام عـادل خـروج كـنـد و بيعت او را بشكند و در احكام با او مخالت كند باغى است .^(7) از آن جا كـه گـروهـى از فـقـيـهـان ، بغى را شورش بر ضد امام معصوم مى دانند^(8) و از شورش عـليـه نـائب امـام سـخـنـى بـه مـيـان نـمـى آورنـد و لفـظ