بـراى وجوب مقابله با باغيان آيات ديگرى مورد استشهاد قرار گرفته است كه به برخى از آنها پرداخته مى شود.آيـه 73 سـوره تـوبـه : ((يـا ايـها النبى جاهد الكفار والمنافقين واغلظ عليهم )) اى پيامبر! با كافران و منافقان نبرد كن و بر آنها سخت بگير!فاضل مقداد^(50) و ملا فتح الله كاشانى ^(51) اين آيه را در مورد وجوب مقابله با بـغـات دانـسـتـه انـد.آيـه 59 سـوره نـسـاء: ((يـا ايـهـا الذيـن امـنـوا اطـيـعـوا الله و اطـيـعـوا الرسـول و اولى الامـر مـنـكـم )) گـروهـى از مـفـسـران آيـه مـزبـور را نيز در مورد جرم بغى مى دانند.^(52) آيـه 41 سـوره توبه : ((انفرو خفافا و ثقالا و جاهدوا باموالكم و انفسكم )) سبك و سنگين كوچ كـنـيـد و بـا مـال هـا و جان هاى تان جهاد نماييد. راوندى گفته است كه جنگ با باغيان مانند كفار واجب مى باشد و مستند آن هم آيه فوق است .^(53) آيـه 21 سـوره تـوبـه : ((و ان نـكـثـوا اءيمانهم من بعد عهدهم و طعنوا فى دينكم فقاتلوا ائمه الكـفـر...)) و اگـر سـوگـنـدهـايـشـان را شكستند بعد از آن كه پيمان بستند و طعنه در دين شما زدنـد، بـا پـيـشـوايـان كـفـر بـجـنـگـيـد. و ايـن آيـه از آيـاتـى اسـت كـه عـلى (ع ) در جـنـگ بـا اهـل بـغـى بـراى تـحـريـض مـؤ مـنـيـن بـر جـهـاد بـه آن اسـتـشـهـاد مـى نـمـود فـاضـل مـقـداد در تـفـسـيـر خـود ايـن آيـه را نـيـز در مـورد اهل بغى تفسير كرده است .^(54)
4 ـ ريشه روايى :
پـيرامون ريشه روايى ((بغى )) مى توان به رواياتى كه در كتب شيعه و سنّى آمده و فقها در كـتـب خـود بـه آنـهـا تـمـسـّك نـمـوده انـد، پـرداخـت كـه بـرخـى از ايـن احـاديـث مـتـواتـر و غيرقابل خدشه و مورد اتفاق شيعه و سنى مى باشند.
1 ـ 4 ـ احاديث مورد اتفاق شيعه و سنى
اهـل سـنـّت در مـورد بـغـى و بـاغـى احـاديـثـى را از پـيـامـبـر نقل نموده اند.1 ـ فـئه بـاغـيـه (گروه متجاوز و ستمگر) از كلماتى است كه براى نخستين بار از زبان مبارك پيامبر(ص ) در مورد قاتلان عمّار، به كار برده شده است كه به عمّار فرمود:((إ نـّك لن تـمـوت حتّى تَقتلك الفئة الباغيه التاكبة عن الحقّ يكون آخر زادك من الدنيا شربة لبن ))^(55) ((تـو نـمـى ميرى تا وقتى كه گروه ستمگر و منحرف از حق تو را بكشد. آخرين توشه تو از دنـيـا جـرعـه اى شـيـر اسـت )). ايـن حـديث را كه يكى از اخبار غيبى پيامبر(ص ) است ، محدّثان و تاريخنگاران نقل كرده اند و سيوطى در كتاب ((خصايص )) بر تواتر آن تصريح كرده است و مرحوم علاّمه امينى در ((الغدير))^(56) مدارك آن را يادآور شده است .^(57) 2 ـ پيامبر فرمود: