در بـحـث هـاى پـيش گذشت كه بعضى از فقيهان در تعريف خود قيام برعليه امام معصوم را به عـنـوان بغى معرفى و دلايل را صرفا ناظر بر امام معصوم دانسته اند و معتقدند كه تنها خروج از اطاعت درامام ((معصوم )) بغى شمرده مى شود،و برخى ديگر نيز مانند كاشف الغطاء در تعريف خـود تـصـريـح كـرده بـود كـه بـا خـروج بـر نـائب عـام امـام ، ايـن جـرم قابل تحقّق است .امـا حـقيقت مطلب اين نيست كه ادلّه و اخبار عام مى باشد و هرگز قيد ((عصمت )) در احاديث به چشم نـمى خورد و تنها بين امام عادل و جائر تفكيك قائل شده اند^(31) و از اطلاق ادلّه مى توان بـر شـمـول حـكـم بـه خـروج به نائب امام نيز استفاده كرد، و اگر اطلاقات را منصرف به امام مصعوم بدانيم از وحدت ملاك ^(32) نيز مى توان در تسرّى حكم بغى استفاده نمود: آيه ا... مرعشى در اين زمينه مى نويسد:((اگـر بـپـذيـريـم اطـلاقـات انصراف به امام معصوم دارند، مى توان از باب عموم ملاك ،احكام بـغـات را نـسـبـت بـه كـسـانـى كـه بر نايب امام (ع ) خروج مى نمايند نيز جارى دانست : موازين اسلامى مجازات كند اساس نظام عدل اسلامى را متزلزل مى سازند و هرج و مرج در جامعه اسلامى پا مى گيرد و اين قطعا با خواست شارع مقدس مغايرت دارد)).
3 ـ ريشه قرآنى :
بحث در مورد ريشه قرآنى ((بغى )) است كه آن را در چند گفتار مطرح مى كنيم :
1 ـ 3 ـ موارد استعمال واژه بغى :
واژه بـغـى و مـشـتـقـات آن در آيـات قـرآن حـدود نـودو پـنـج مـورد استعمال گرديده است كه حاصل و نتيجه موارد استعمال ، به چند معنى خلاصه مى شود.
1 ـ طلب ظلم و تجاوز ناروا:
بـه عـنـوان نـمـونه در آيه 9 سوره حجرات كه بحث اصلى ما در مورد آن است كلمه ((بغى )) در مـفـهـوم خـاصـى اسـتعمال شده كه آن ستم طايفه اى از مؤ منان به طايفه ديگر است و به مؤ منين سـفـارش شـده اسـت كـه اگـر در مـيـان دو گـروه از مـومـنـان جـنـگ و قتال شد ميان آنان صلح برقرار كنيد و اگر يكى بر ديگرى ظلم و ستم كرد با گروه متجاوز نـبـرد كـنـيـد تـا به فرمان خداوند درآيد. علامه طباطبايى ((بغى )) را در اين آيه ظلم و تجاوز ناروا معنى كرده است .^(33)