بـا توجه به آنچه تا اينجا در مورد بغى گفته شد روشن است كه اين جرم مختص به مسلمانان اسـت و غـيـرمـسـلمـانـى كـه در پـنـاه حـكـومـت اسـلامـى زنـدگـى مـى نـمـايـنـد يـا بـه صـورت اهـل ذمّه و يا مستاءمن كه در پناه حكومت اسلامى و يا امنيّت حاصله از آن به سر مى برند و يا به صـورت شـهـرونـدى عـادى و بدون هيچ قراردادى در كشور اسلامى مانند ساير مسلمانان سكونت دارند. ((اگر مرتكب جرمى شوند كه حدّ و يا تعزير دارد مانند سرقت و زنا و يا جاسوسى و يا افـساد و محاربه و يا قيام عليه حكومت اسلامى ، احكام اسلام مانند مسلمان هاى ديگر در باره آنها جارى است و محقون الدم بوده و مالشان نيز محترم است )).^(185) امّا آيا در جرم بغى نيز مانند مسلمانان هستند يا خير؟ شـيـخ طـوسـى در مـورد حـالتـى كـه اهـل ذمـّه بـه هـمـراه اهـل بـغـى بـا مـسـلمـانـان و حـكـومـت اسـلامـى درگـيـر شـونـد مـى گويد از پيمان ذمّه خارج شده ^(186) و كافر حربى گرديده اند.علامه حلّى در مورد صورتى كه باغيان از اهل ذمّه و مستاءمين كمك گرفته اند مى گويد:اگـر بـدون شـبـهـه بـا حـكـومـت درگـيـر شـده و بـه يـارى اهـل بـغـى آمـده انـد از ذمـّه و امـان خود خارج شده و حكم محارب را دارند ولى در صورتى كه عذر آوردنـد مـانند اين كه ما نمى دانستيم ، آنها از ما كمك خواستند و ما نيز گمان كرديم چون مسلمانند مى توان به كمك آنها شتافت ، قول آنها مورد قبول است و ذمّه و امانشان نيز باقى است و در جنگ نيز حكم باغيان را دارند.^(187) در قـانـون اسـاسـى (اصـل سـيزدهم ) در مورد اقليت هاى دينى كه مورد احترام قانون اند چنين مى گويد:ايـرانـيـانِ زرتـشـتـى ، كـليـمـى و مـسيحى تنها اقليت هايى دينى شناخته مى شوند كه در حدود قـانـون در انـجـام مـراسـم ديـنـى آزادنـد و در احـوال شخصيّه و تعليمات دينى بر طبق آيين خود عمل مى كنند.و در اصل چهاردهم مى گويد:((بـه حـكـم آيـه شريفه : ((ولا ينهاكم اللّه عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين و لم يخرجوكم من ديـاركـم اءن تـبـروهـم و تقسطوا اليهم ان اللّه يحب المقسطين )) دولت جمهورى اسلامى ايران و عـمـل نـمـايـنـد و حـقـوق انـسـانـى آنـان را رعـايـت كـنـنـد، ايـن اصل در حق كسانى اعتبار دارد كه بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى توطئه و اقدام نكنند.آنـچـه كـه بـه ذهـن مى رسد شورش اقليت هاى مذهبى عليه حاكم اسلامى به خاطر نداشتن شرط اسـلام و هـمـچـنـيـن تـاءويـل و تـوجـيه شرعى فاقد اركان جرم بغى بوده و مانند مسلمانانى كه عـمـل آنـهـا فـاقـد شـرط بـغـى بـود و در حـكـم محاربه قلمداد مى شد محكوم به احكام محارب مى باشند.
8 ـ شورش فرق ضالّه :
فـرق ضـالّه اى مـانـنـد بـهـائيـت كـه اصـل تـاءسـيـس آن بـه شـكـل يـك تـوئطـه عـليـه مـمالك اسلامى طرح گرديده است ، و در قانون نيز موجوديّت آن به رسـمـيـّت شـناخته نشده ، اگر دست به قيام عليه حاكم بزنند شورش آنها در حقيقت عليه حكومت اسـلامـى اسـت و مشمول احكام محارب مى باشند. آية ا...مكارم شيرازى در اين باره مى گويد: مى دانـيـم مـسـاءله بـهـائيـگـرى در شـرايـط كـنـونى تنها يك مساءله مذهبى نيست بلكه بيشتر جنبه سـيـاسـى دارد و قـرايـن فـراوانـى در دست است كه آنها به نفع بيگانگان فعاليّت مى كنند و دفـاع شـديـد مـجـالس قانونگذارى بعضى از كشورهاى غربى از آنها، از جمله اين قراين است ، بـنـابـرايـن در چـنـين شرايطى نمى توان با آنها به عنوان گروهى كه مى خواهند در اين مملكت زندگى مسالمت آميز داشته باشند نگاه كرد و در واقع آنها محارب هستند.^(188) بـا تـوجـه بـه ايـن نـظـر كـه در مـورد بـهـائى هـايـى كـه احـتـمـال جاسوسى در مورد آنها داده مى شود بيان گرديده ، حكم شورشيان آنها نياز به بحث و بررسى بيشتر ندارد.احكام
دلايل وجوب مقابله با بغات
دلايل وجوب مقابله و برخورد با باغيان را مى توان در چند بخش دسته بندى نمود: