دموكراسى ترين حكومت - بغات و محاربان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بغات و محاربان - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مردم عليه حكومت و خليفه ، منجر به قتل خليفه و زمينه ساز مشكلات بعدى در راه حكومت علوى گرديد.

3 ـ دوران اميرالمؤ منين على (ع ) حـوادثـى كـه در زمان عثمان اتفاق افتاد زمينه هاى خلافت على (ع ) و بيعت مردم با آن حضرت را فـراهـم سـاخـت . نحوه عملكرد عثمان عقده اى در دل ها ايجاد كرده بود كه تنها به دست على (ع ) گشوده مى شد و تنها عدالت على (ع ) تسكين دردها و زخم هاى به وجود آمده از دوران حكومت بنى ابى معيط و بنى اميّه بود.

دموكراسى ترين حكومت

در تـاريـخ خـلافـت اسـلامـى هـيـچ خـليـفـه اى مـانـنـد عـلى (ع ) بـا اكثريت قريب به اتفاق آراء بـرگـزيـده نـشـد و گـزيـنـش او ايـن چنين به آراء صحابه و نيكان از مهاجر و انصار و فقها و قـراء، مـتـّكـى نـبـوده اسـت . و ايـن تـنـهـا عـلى (ع ) اسـت كـه خـلافـت را بـه ايـن شكل و به دموكراسى ترين شيوه آن به عهده گرفت .^(93)

1 ـ 3 ـ مشكلات حكومت على (ع )

عـلى (ع ) بـا اعـلام بـرنـامـه كـار خـود، لزوم بـر هـم زدن وضـع مـوجود را جزء اساسى ترين نيازهاى اصلاح جامعه و اصلاحات مورد نظر خود مى دانست . هر انسان آگاه اگر به اوضاع به وجـود آمـده در دوران سـيـزده سـاله حـكـومـت عـثـمـان بـنـگـرد لزوم ايـن عـمل را به خوبى درك مى نمايد كه حضرت خود با جمله ((الا و انّ بليّـتكم قد عادت كهيئتها يوم بـعـث اللّه نـبـيـّكـم (ص )))^(94) زمـان آغـازيـن خلافت خويش را به زمان آغاز بعثت پيامبر تشبيه مى كند كه جامعه در رسوم جاهلى و در كفر آشكار غرق بود.

ولى جـاهـليـّت زمـان حـضرت ، جاهليّت اسلامى بود و كفر اين زمان نيز، كفر پنهان شده در پس چـهـره هـاى نـفـاق و همين موضوع ، كار را سخت تر و زحمت هدايت جامعه را دو چندان مى كرد. وجود افـرادى كـه با چهره حق به جانب و با سوابقى درخشان مانند طلحه و زبير كه با خلافت چهره هايى مانند عثمان ، خود را مستحق خلافت مى دانستند. و از به هم خوردن اوضاع موجود سودى نمى بـردنـد از يـك سو، و چهره هاى پر ادّعا امّا بدون هيچ گونه سابقه خدمت و يا مجاهدت در اسلام مانند معاويه ، از ديگر سو حكومت نوپاى على (ع ) را در امواجى پرتلاطم انداخته بود.

عـلى (ع ) در دوران خـلافتش با سه دسته دشمن رو به رو بود و با آنان به پيكار برخاست و در مدّت پنج ساله خلافت ، لحظه اى از خطر آنان ايمنى نيافت . اين سه دسته عبارت بودند از اصحاب جمل كه آنان را ناكثين ناميد و اصحاب صفين كه آنها را قاسطين خواند واصحاب نهروان يعنى خوارج كه آنها را مارقين مى خواند.

سابقه اين نامگذارى به دوران پيامبر اكرم (ص ) باز مـى گـشـت كـه بـه او فـرمـوده بـود پـس از مـن بـا نـاكـثـيـن و مـارقـيـن و قـاسـطـيـن جـنگ خواهى كرد؟^(95) در نـهـج البلاغه در مورد اين سه گروه چنين مى فرمايد: ((پس چون به امر خلافت قيام كردم ، طـائفـه اى نـقـض بـيـعـت كـردنـد (نـاكـثـين ) و جمعيتى از دين بيرون رفتند (مارقين ) و جمعيتى از اوّل سركشى و طغيان كردند (قاسطين ).^(96) شهيد مطهرى در مورد ويژگى هر يك از اين سه گروه مى گويد:^(97) 1 ـ نـاكـثـيـن از لحـاظ روحيه ، پول پرستان بودند، صاحبان مطامع و طرفدار تبعيض . سخنان حضرت در مورد عدل و مساوات ، بيشتر متوجه اين جمعيّت است .

2 ـ روح قـاسـطين ، روح سياست و تقلب و نفاق بود. آنها مى كوشيدند تا زمام حكومت را در دست گـيـرنـد و بـنـيان حكومت و زمامدارى على (ع ) را در هم فرو ريزند. عده اى به امام (ع ) پيشنهاد كـردند كه تا حدودى مطامعشان را تاءمين كند. اما امام (ع ) نپذيرفت ، زيرا كه او آمده بود تا با ظلم مبارزه كند، نه آنكه ظلم را امضاء نمايد! و از طرفى معاويه و طرفدارانش با اساس ‍ حكومت عـلى (ع ) مـخـالف بـودنـد، آنـهـا مـى خـواسـتـنـد كـه خـود مـسـنـد خـلافـت اسـلامـى را اشغال كنند و درحقيقت جنگ على (ع ) با آنها جنگ با نفاق و دورويى بود.

3 ـ دسته سوّم كه مارقين بودند، روحشان روح عصبيّت هاى ناروا و خشكه مقدسى ها و جهالت هاى خـطـرنـاك بـود، عـلى (ع ) نـسـبت به همه اينها دافعه اى نيرومند و حالتى آشتى ناپذير داشت .^(98) دسـتـه اوّل افـرادى مانند طلحه و زبير و دسته دوّم به سركردگى معاويه و دسته سوّم خوارج بـودنـد.

/ 104