6 ـ مقايسه اى بين جرم سياسى و بغى - بغات و محاربان نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
دولت بـه عـنـوان شـخـصـى از اشـخـاص حـقـوق بـيـن المـللى در جـامـعـه بـيـن المـلل ، داراى حـقـوق و مـزايـايـى است . از اين رو اعمالى كه موجوديت يك كشور يا دولت را به عـنـوان شـخـصى از اشخاص حقوق بين الملل مورد تعرض قرار دهد، جرايم بر ضد امنيت خارجى ناميده مى شود. و مهم ترين آنها جاسوسى و خيانت است .
عـلى رغـم انـطـبـاق تـعريف جرم سياسى حداقل بر بعضى مصاديق جرايم بر ضد امنيت خارجى ، ولى بـه دليـل انـگـيـزه پـست مرتكبان آن و تنفر و انزجار عمومى از آن ، امروزه قوانين اجرايى كـليـه كـشـورهـا، ايـن قـبـيـل جـرايـم را از دايـره جـرايـم سـيـاسـى خـارج كـرده انـد يـا حـداقـل آن را از شـمـول رژيم ارفاقى بيرون مى دانند و با آن به مثابه جرم عادى برخورد مى كنند.^(291) بـا تـوجـه بـه آنـچـه در مـورد جـرم سـيـاسـى بـيـان شـد ايـن سـؤ ال پـيش مى آيد كه آيا در اسلام عملى به عنوان جرم سياسى داريم يا خير؟ همانگونه كه بيان گرديد، سابقه عنوان جرم سياسى در حقوق موضوعه نيز به گذشته اى دور بر نمى گردد. در حـقـوق اسـلام نـيز عنوان براندازى حكومت ))، ((ومخالفت و ضديّت با حاكمان )) وجود داشته اسـت و بـا تـوجه به بررسى جرم بغى در حقوق اسلام و وجود اشتراكات فراوان بغى و جرم سياسى مى توان به مبانى اسلام در اين خصوص نزديك شد.
بـه عـقـيـده بعضى از نويسندگان ، در زمانى كه در جهان مجرم سياسى خطرناك ترين مجرم و مـجـازات او تـا اوائل قـرن نـوزدهـم مـرگ ، سـوزانـدن و مـصـادره امـوال بـود و حـتى خانواده وى نيز مجازات مى شد شريعت مقدس اسلام در 14 قرن پيش بين جرم سياسى و عادى تفاوت قائل شد و حاكمان اسلامى همانند على (ع )، برخوردهاى ارفاق آميزى با مخالفان خود كردند.^(292) عبدالقادر عوده ، يكى از محققان و نويسندگان كه در اين خصوص تحقيقات ارزشمندى كرده است ، مـى گـويـد:
جـرم سـياسى در اصطلاح فقهى همان بغى است ، و نام مجرمان سياسى در فقه ، بغات و يا گروه باغى مى باشد، و بعد تصريح مى كند كه اسلام از ابتدا بين جرايم عادى و سياسى (بغى ) تفاوت قائل شده است .^(293) لذا بـررسـى تـطـبـيـقـى بـين اين دو عنوان مى تواند ما را در صحت اين ادعا كه جرم سياسى در اصـطـلاح فقهى همان بغى است ، يارى دهد در اينجا عقيده تعدادى از صاحب نظران شيعه و سنى در اين خصوص در معرض خوانندگان قرار مى گيرد.
6 ـ مقايسه اى بين جرم سياسى و بغى
1/6 ـ وجوه افتراق جرم سياسى و بغى :
الف ـ عامل مذهب :
از نـظـر حـقـوق اسـلام ، عـامل مذهب يكى از عوامل مهم در تحقق جرم بغى است . در نمى شود. و نيز اگـر غـيـر مـسـلمـان عليه حكومت اسلامى قيام كند، جرم بغى محقق نمى گردد در حالى كه در جرم سياسى از نظر حقوق چنين ويژگى لازم نيست .
ب ـ خروج عليه حكومت و نظام سياسى
بـراسـاس نـظريه ذهنى و يا عينى ، داشتن انگيزه تنها و يا عملى كه صدمه به حكومت بزند و بـر عـليه حكومت باشد جرم سياسى است ، در حالى كه در جرم بغى ، علاوه بر انگيزه ، خروج كردن عليه نظام سياسى و حاكميت لازم است .
ج ـ انگيزه مذهبى
يـكـى ديـگـر از وجـوه افتراق آن است كه در بغى بايد با انگيزه مذهبى قيام كنند؛ مانند اين كه قـيـام خـود را لازم بـدانـند و حاكم را صالح براى حكومت ندانند. اما در جرم سياسى چنين مطلبى لازم نيست .
د ـ گروهى بودن :