جـرم از ديـدگـاه شـريـعـت اسلامى ، عبارت است از محظور (بهتر است بگوئيم گناه )شرعى كه خداوند به وسيله كيفر حد يا تعزير از آن منع كرده است .((گناه )) (محظور شرعى )، يا از طريق انجام عملى كه از آن نهى شده تحقّق مى پذيرد و يا از طـريـق تـرك عـملى كه به انجام آن امر شده است . وصف محظور به صفت ((شرعى )) اشاره به اين نكته است كه جرم بايد از طرف شارع معيّن شود.بنابراين ، جرم انجامِ حرام يا ترك واجبى است كه داراى مجازات باشد. به عبارت بهتر، جرم ، فـعـل يـا تـرك فـعـلى اسـت كـه شـريـعـت آن را تـرسـيـم و بـراى آن مـجـازات تـعـيـن كرده است .^(273)
ب ـ جرم در قوانين عرفى :
تـعـريـف جرم آن گونه كه مورد پذيرش اكثر حقوقدانان بوده و در قواينن جزايى آمده است به شرح زير است :جرم عبارت است از عملى كه قانون آن را ممنوع كرده يا ترك فعلى كه قانون آن را لازم دانـسـتـه اسـت و بـر آن رفـتـار، كـيـفـرى بـه عـنوان ضمانت اجراى آن تعيين كرده است .^(274) هـمـانـطـور كـه مـلاحـظـه نـمـوديـد، تـعـريـف جـرم در شـريـعـت اسـلام بـا قوانين عرفى توافق كامل دارد. تنها اختلاف در منشاء قانون است : در اسلام منشاء قانون شريعت و شارع است در حقوق عرفى منشاء قانون ضوابط قانونى كشور است .
2 ـ سياست
سياست در لغت به معنى قيام كردن به آنچه كه مصلحت آن چيز است .^(275) تعريف شده و در اصطلاح تعاريف متعددى براى آن ارائه گرديده است . يكى از محققان ، سياست را اين گونه تعريف مى كند:((سـيـاسـت به هر گونه افعال و فعّاليّت هايى اطلاق مى شود كه انسان به واسطه آن ، به اصلاح نزديك مى شود و از تباهى و فساد دور مى گردد)).^(276) و در تـعـريـفـى ديـگـر، سـيـاسـت ((تـدبـيـر و اداره كـردنـى كـه از نـاحـيـه حـكـومـت نـاشـى شود)).^(277) معنى گرديده است .
3 ـ جرم سياسى
1/3 ـ از ديدگاه حقوقدانان :
در تـعـريـف جـرم سـيـاسـى گـرايـش هاى مختلفى وجود دارد؛ به عقيده گروهى ، در تعريف جرم سياسى هدف و انگيزه مجرم بايد ملاك و معيار باشد يعنى ؛ اگر هدف و انگيزه سياسى باشند، جرم سياسى است . پروفسور بلانش در تعريف جرم سياسى مى گويد:((جرايمى را بايد سياسى شناخت كه انگيزه و هدف آنها سياسى است )).^(278) به عقيده گروه ديگر، ملاكِ جرم سياسى ، طبيعت حق مورد تجاوز است ؛ يعنى اگر اقدام مجرمانه به دولت و