بغات و محاربان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بغات و محاربان - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قـبل از درگيرى ، امام (ع ) قرآنى را به دست گرفت و آن را به دست يكى از اصحاب خود داد و او را نـزد سـپـاهـيـان جـمل فرستاد امّا هيچ كدام از راه ها و پيشنهادها كارگر نيفتاد و گروه باغى هـمـچـنـان بـر جـنـگ اصـرار مـى كـردنـد، و فـرسـتـاده امـام (ع ) را كـه بـا خـود قرآن آورده بود كـشـتـنـد.^(111) با اين حال امام (ع ) صبر كرد كه دشمن آغازگر جنگ باشد درگيرى آغاز شـد و سـپاه دشمن شكست سختى خورد و با ((پى )) شدن شتر عايشه جنگ خاتمه يافت و پس از پـايـان جـنـگ امـام (ع ) دسـتـور داد تـا مـجـروحـى را نـكـشـنـد، اسـيـرى را دنبال نكنند و هر كس را كه سلاح بر زمين نهد امان دهند.^(112) يـكـى از نـكـات قـابـل تـوجـه اى كـه از ((سـعـيـد بـن جـبـيـر)) نـقـل شـده اسـت در ايـن جـنـگ 800 نـفـر از انـصـار كـنار على (ع ) بودند كه 700 نفر از آنها از حـاضـريـن در بـيـعـت رضـوان بـودنـد.

((سـدى )) نـيـز نـقـل كـرده كـه در روز جـمـل هـمـراه عـلى (ع ) 130 نـفـر بـدرى و 70 نـفـر از اصـحـاب رسول (ص ) حضور داشتند.^(113) جنگ جمل در نهايت با پيروزى على (ع ) به پايان رسيد، امّا اين جنگ نتايج بسيار سوئى براى اسـلام و جـامـعـه اسـلامى در بر داشت : تحليل توان رزمى و دفاعى مسلمانان و سپاهى كه بايد عـليـه مـعـاويـه بـه كـارگيرى مى شد؛ ايجاد جوّ دودلى و دشمنى بين مردم بصره و كوفه ، و آثار زيان بار ديگر، همه و همه از نتايج اوّلين جنگ داخلى در تاريخ اسلام بود.

3 ـ 3 ـ معاويه و جنگ صفين

بـا روى كـار آمـدن خـليـفـه اوّل ، دسـت على (ع ) و ياران و صحابه پاك پيامبر بسته شد و راه بـراى عـنـاصـرى مانند معاويه باز شد. خليفه دوّم معاويه را به عنوان استاندار شام منصوب و خليفه سوّم نيز او را در همان مقام ابقا نمود. مردم شام نيز در دوران خليفه دوم اسلام آورده بودند و پـس از آزاد شدن از چنگال خونين حكّام روم ، فقط چند روزى مزه عدالت و رحمت اسلام را چشيدند ولى هـيـچ اطـلاعـى از احـكـام و مـعـارف آن نـداشـتـنـد. آنـان عـلى (ع ) و اهل بيت پيامبر را نمى شناختند و تنها از اسلام معاويه را ديده بودند و از اسلام ، تنها گفته هاى او را شـنـيـده بـودنـد. از ايـن رو نـمـاز جمعه را به دستور معاويه روز شنبه و يا چهارشنبه مى خواندند.^(114) پـس از مـحـاصـره و كـشـتـه شـدن خـليـفـه سـوم ، مـعـاويـه كـه خـود از عـوامـل مـؤ ثـر قـتـل خـليـفـه بـود مـوقـعـيـّت را بـراى سـوء اسـتـفـاده از قـتـل عـثـمـان و عـَلَمْ كـردن پـيراهن او مناسب ديده و به بهانه خونخواهى خليفه دست به شورش عـليـه امـام (ع ) زد. امـام (ع ) پـرده از پـنـهـان كـارى بـرمـى دارد و دسـت داشـتـن او در قـتـل خـليـفـه را مشخص مى كند: ((كدام يك از من و تو بيشتر با او ((عثمان )) دشمنى كرديم و راه هـايى را كه به قتل او منتهى مى شد بيشتر نشان داديم ؟ آن كس كه بى دريغ در صدد يارى او بر آمد، اما عثمان به موجب يك سوء ظن بيجا خود طالب سكوت او شد و كناره گيرى او را خواست ، يا آن كس كه عثمان از او يارى خواست و او وقت را گذراند و با وقت گذرانى ، موجبات مرگ او را بـرانـگيخت تا مرگش فرا رسيد؟^(115) و در نامه ديگر خطاب به معاويه مى گويد: امـا اين كه تو فراوان مساءله عثمان و كشتگان او را طرح مى كنى ، تو آنجا كه يارى عثمان به سـودت بـود او را يـارى كـردى و آنـجـا كـه يـارى او بـه سـود خـود او بـود او را وا گـذاشتى .^(116) فـراريـان و مـجـرمـان و افـرادى كه از ترس اجراى حد شرعى گريخته و به شام آمده بودند، فـرمـانـداران و اسـتـانـداران مـعـزول كه از عدالت على (ع ) بيم داشتند و دربار معاويه را پناه گـاهـى مـطـمئن براى خود مى ديدند، و امثال اين افرادِ دنياپرست و مقام طلب ، سپاه شام را حركت دادنـد و سـركـردگـى آنـهـا را خـود مـعـاويـه بـه عـهـده گـرفـت . امـام با ديدن پرچم معاويه و اهـل شـام ، فـرمـود: قـسـم بـه خـدايـى كـه دانـه را شكافت و انسان ها را آفريد، اين مردم اسلام نـيـاوردند بلكه تسليم شدند و كفرشان را پنهان كردند تا اعوان و انصار پيدا كنند، آنگاه آن را آشكار سازند، و دشمنى و خصومت خود را عليه ما اظهار خواهند نمود.^(117) بـعـد از طـىّ مـقـدمات ، جنگ شروع شد^(118) و سپاه معاويه در آستانه شكست قطعى قرار گـرفـت . كـشـته شدن عمّار كه از علائم متجاوز و ستمگر بودن سپاه شام بود شكافى در سپاه مـعـاويـه ايـجـاد كـرد كـه با سرعت به وسيله شايعه و دروغ بزرگ مبنى بر آنكه ((آن كس كه عـمـّار را بـه جـنگ آورده قاتل اوست ))

/ 104