پس از شهادت امام على (ع )، بار امامت و رهبرى بر دوش امام حسن (ع ) قرار گرفت ، امام حسن (ع ) كـه خـود در صـحـنـه هـاى نـبـرد عـليـه بـغـات و آشـوبـگـران جـبـهـه هـاى جـمـل و نـهروان و صفين به نبردپرداخته بود از توطئه فتنه جويان بى اطلاع نبود. باغيان و شـورشـيـان مـوقـعـيـت را مناسب ديده و بر شرارت خويش افزودند و چراغ سبزهايى به معاويه نـشـان دادنـد و مـعـاويـه نـيـز فـرصـت را مـنـاسـب ديـد، بـا وعـده و وعـيـد مـزدورانـى را در قـابـل جـاسـوس ، بـه كـار گرفت تا دست به شايعه افكنى و فتنه انگيزى و تضعيف روحيه بـزنـنـد و جـنـگ روانـى را به راه بيندازند و زمينه را براى شورش هاى پراكنده فراهم آورند. بـقـايـاى جـمـل و نـهـروان و صـفين نيز به گرد هم جمع شده و در جهت زمين گير ساختن نيروهاى وفادار به امام حسن (ع ) تلاش گسترده اى كردند.امام حسن (ع ) در آغاز امامت خود، سيره پدر را درپيش گرفت و با گردآورى نيروهاى با صلاحيت وفـادار، تـصميم بر ادامه پيكار با معاويه گرفت .^(128) اما پس از گذشت شش ماه به ايـن نـتـيـجـه رسـيـد كه با اين نيروها توان مقابله نظامى وجود ندارد و در صورت ادامه جنگ با مـعـاويـه ، هـمـه نـيـروهاى مؤ من و وفادار و نيرومند كشته خواهند شد و نتيجه به نفع دشمن تمام خـواهـد شـد عالمان دين دار و يارانى كه