بغات و محاربان نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
توجه مستقل به برخى از آنها در بحثى جداگانه خالى از فايده نيست .
ضـابـطـه عـينى : در اين ضابطه ،، ((هدف )) مجرم از ارتكاب جرم به عنوان ملاك جرم سياسى بـودن مورد توجه قرار نمى گيرد، بلكه ((وارد كردن صدمه به تشكيلات سياسى و دولتى ))، مـلاك جرم سياسى است و براى تحقق اين جرم ، بايد هدف در ابتدا محقق گردد. در اين سيستم بـه انـگـيـزه مجرم توجهى نمى شود، بلكه معيارِ تعريف ، صدمه و زيانى است كه به دستگاه دولتى و يا سازمان هاى آن و يا شكل اداره حكومت وارد آمده است .
ضابطه ذهنى : در اين ضابطه ، ((انگيزه و هدف مجرم )) معيار و ملاك تعريف قرار مى گيرد. در ايـن سـيستم ، اشخاصى كه انگيزه جرم آنها اغراض شخصى مانند خودپسندى و شهرت و قدرت است مجرم سياسى نيستند.
بـه هـر يـك از ايـن دو سـيـسـتم و ضابطه ، اشكالاتى وارد شده است ؛ مانند اين كه در ضابطه عينى ، ممكن است شخصى كاملا غير سياسى و با انگيزه اى شخصى لطمه اى به سازمانى و يا حـكـومـت وارد سـازد كـه بـر ايـن اساس شخص مجرم سياسى محسوب مى گردد. با اين ضابطه بسيارى از جرايم عادى ممكن است در شمار جرايم سياسى به شمار آيند.
در ضابطه ذهنى نيز كه انگيزه و هدف شخص ملاك تعريف است ، اولا تشخيص هدف و انگيزه كه يك امر درونى است ، كارى است بسيار مشكل و ثانيا افراد زيادى ممكن است براى برخوردارى از مـزايـا و از ارفـاقـات جـرم سـيـاسـى ادعـا كـنـنـد عـمـل آنـهـا سياسى است . از اين رو برخى به ((ضابطه مختلط)) روى آورده اند.
ضـابـطـه مـخـتـلط: مـعـتـقدان به اين ضابطه مى گويند: براى تحقق جرم سياسى هم لازم است انـگـيـزه سـيـاسـى وجـود داشـتـه بـاشـد و هـم آثـار سـيـاسـى مثل لطمه به حكومت بر آن مترتب گردد.
ضـوابط ديگرى نيز براى تشخيص جرم سياسى بيان شده است مانند ضابطه ((افكار عمومى ))؛ زيـرا مجرمان سياسى كه با هدف سعادت جامعه و كمك به همنوع دست به اقداماتى مى زنند مـورد تـشـويق جامعه قرار مى گيرند، و كسانى كه با نيّت بر هم زدن نظم و هرج و مرج اقدام به اين عمل مى نمايند مورد تنفّر عمومى هستند.
واضـح اسـت كـه ايـن ضـابـطـه نـيـز داراى اشـكـال اسـت چـون بـعـضى از جرايم سياسى مانند جـاسوسى كه مورد تنفر عمومى است جرم سياسى محسوب نمى شود و ممكن است با عوام فريبى ؛ افكار عمومى اسير احساسات شوند و مجرم عادى به عنوان مجرم سياسى مطرح گردد.
ضـابـطه زمان : يعنى جرمى كه در زمان انقلاب و شورش هاى داخلى عليه حكومت صورت گيرد جرم سياسى است .^(282) ضـابـطـه كيفيت و نوع جرم : جرمى كه رنگ و بوى خشونت دارد سياسى نيست و جرمى كه بدون اينها است جرم سياسى است .^(283) ضـابـطه شخصيت مجرم : به اين معنى كه اگر مجرم از افراد عادى باشد جرم او سياسى نيست اما اگر از شخصيت هاى سياسى باشد جرم او جرم سياسى محسوب مى شود.^(284) عناصر عمومى جرم سياسى :
بـراى آنـكـه عـمـل شـخـص ، جرم و قابل مجازات باشد بايد داراى سه عنصر قانونى ،مادى ، و معنوى باشد.
1 ـ عنصر قانونى :
در حقوق جزا اصل معروفى است كه بيان مى دارد:
تـنـهـا زمانى مى توان عملى را جرم دانست كه براى آن مجازاتى در نظر گرفت كه قانون جرم بودن آن را مشخص كرده باشد، در اسلام نيز اين عنصر پذيرفته شده است و محتواى آن در موارد متعددى از آيات و روايات مذكور است :
((لا يـُكـَلِّفُ اللّهُ نـَفـْسا اِلاّ مآ اَتها)).^(285) (خداوند هيچ كس را به تكليفى وا نمى دارد مـگـر آنـكـه آن را بـراى او آورده بـاشـد) و آنـچـه مـراجـع مـسـئول را در بـرخـورد بـا مـجرمان سياسى با مشكل مواجه نموده است ، همين نبود عنصر قانونى براى جرم دانستن عمل آنها است .
در مـورد بـرخـى از جرايم عليه امنيت كشور، به دليل اهميّت آنها، صِرف تبانى براى ارتكاب جرم عليه امنيت كشور جرم محسوب شده است : (قانون 610 قانون مجازات اسلامى ) عـنـصـر مـادى : بـه مـوجـب ايـن ركـن ، تـا وقـتـى كـه جـرمـى در خـارج بـه وجـود نـيـامـده اسـت ،