فـقـهـاى اهل سنت ، محاربه را با عناوينى همچون ((حرابه ))، ((قطع الطريق )) و ((سرقت كبرى ))مـطـرح و در مـورد آن بـه بـحـث پـرداخـتـه انـد. آنـچـه در تـعـريـف اصـطـلاحـى اهـل سـنـت مـشهود است ، قصد تصاحب مال است كه آن را با سرقت عادى تا حد زيادى شبيه ساخته است .يـكـى از مـحـقـقـان در ايـن خـصـوص مـى گويد: ((تشابه تعريف حرابه با سرقت از نظر فقه اهـل سنت به گونه اى است كه حقوقدانان عرب در باب حرابه گفته اند: ((تعبير سرقت كبرى (دزدى بـزرگ ) در مـورد ((حرابه )) به منظور تميز اين جرم از سرقت عادى به كار برده شده است ^(301).)) در ايـن مـيـان مـذهـب مـالكـى ،تـعريف محارب را تا حد زيادى شبيه به تعريف فقهاى شيعه بيان نـمـوده و مى گويد: ((محارب نزد ما به كسى (يا به راهزنى ) گفته مى شود كه سلاح خود را براى ترساندن مردم در شهر يا روستا حمل نمايد^(302) و در جاى ديگر معتقداست : ((اخذ مال با خدعه و فريب ، اگر چه با استفاده از زور نباشد، محاربه است ^(303).)) شـافـعـيـان و حـنـبـليـان در تـعـريـف مـحـاربـه چـنـيـن گـفـتـه انـد: راهـزنـى هـمـراه بـا اءخـذ مـال يـا قتل يا ارعاب ؛ در صورتى كه با توسل به قدرت و قهر باشد و فريادرسى براى كـمـك به كسى كه جرم عليه او صورت گرفته ، نباشد. اينان همچنين براى اجراى حد محاربه مـعـتـقدند كه بايد مال ماءخوذه به اندازه نصاب حد سرقت كه يك دينار يا ده درهم و يا قيمت آنها است ، برسد^(304).يـكـى از صـاحـب نـظـران اهـل سـنـت مـحـارب را تـعـريـف نـمـوده و آن را مـورد اتـفـاق هـمـه مـذاهـب اهـل سـنـت دانـسـتـه و چـنـيـن آورده اسـت : تـمـام ائمـه مـذاهـب اهـل سـنت متفق اند كه هر كسى در راه عمومى خارج از شهر، سلاح بركشد و رهگذران را بترساند اين عمل محاربه و قطع طريق بوده و همه احكام محاربه بر آن بار خواهد شد^(305).
2 ـ محاربه و افساد فى الارض
مـاده 183 ـ هـر كـس كـه بـراى ايـجـاد رعـب و هـراس و سـلب آزادى و امـنـيـت مـردم دست به اسلحه ببرد،محارب و مفسد فى الارض مى باشد.تـبـصره 10 ـ كسى كه به روى مردم سلاح بكشد ولى در اثر ناتوانى موجب هراس هيچ فردى نشود محارب نيست ^(306).تـبـصـره 25 ـ اگـر كـسـى سـلاح خـود را بـا انـگـيـزه عداوت شخصى به سوى يك يا چند نفر مخصوص بكشد و عمل او جنبه عمومى نداشته باشد محارب محسوب نمى شود.تبصره 3 ـ ميان سلاح سرد و سلاح گرم فرقى نيست .مـاده 184 ـ هـر فـرد يا گروهى كه براى مبارزه با محاربان و از بين بردن فساد در زمين دست به اسلحه برند محارب نيستند.
3 ـ ريشه قرآنى محارب
بـحـث پـيـرامـون ريـشـه قـرآنـى مـحـارب را در سـه بـخـش بـه شـرح ذيل بيان مى نماييم :الف : موارد استعمال واژه حرب .ب : شاءن نزول آيه 33 سوره مائده .ج : تفسير آيه 33 سوره مائده .
الف ـ موارد استعمال واژه حَرب :
واژه حرب و مشتقات آن در قرآن كريم شش بار استعمال شده است .(آيـات 107 تـوبـه ، 64 و 33 مـائده و 279 بـقـره ، 57 انفال و آيه 4 سوره محمد(ص )).در آيـه 279 سـوره بـقـره عـمـل ربـاخـوران را اعـلان جـنـگ بـا خـدا و رسول مى داند.آيـه 107 سـوره تـوبه پيرامون مسجد ضرار نازل گرديد و نقشه منافقين را كه با همكارى و هـمدستى سران يهود و بزرگان شرك و كفر و بت پرستى مسجدى را براى براندازى دين خدا سـاخـتـه بـودنـد نـقـش بـر آب كـرد.در آيـه 33 سوره مائده مجازات بر هم زنندگان امنيت جامعه اسلامى را بيان مى نمايد و سخت ترين مجازات را در انتظار آنها مى داند.