بغات و محاربان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بغات و محاربان - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اسرافى مصداق آن خواهد بود.

ولى ضـميمه شدن رسول به آن (يحاربون اللّه و رسوله )ما را به اين نكته راهنمايى مى كند كـه بـايـد مـعـنـايـى از مـحاربة اللّه اراده شود كه با پيامبر نيز ربطى داشته باشد. بر اين اسـاس تـقـريـبـاً مـتـعـيـّن اسـت كـه مـراد از مـحـاربـة اللّه آن عـمـلى اسـت كـه نـتـيـجـه آن بـاطـل شـدن يـكـى از امورى باشد كه پيامبر از جانب خداوند بر آنها ولايت دارد: همانند محاربه كافران با پيامبر و اخلال در امنيت عمومى كه پيامبر با ولايت خود آن را در زمين گسترش داد.

((چرا آيه ، جنگ كفار با مسلمانان را شامل نمى شود؟)) دنـبـال شـدن جـمله ((انَّما جزاءُ الّذين يُحاربون اللّه )) با جمله ((و يَسعون فى الا رضَ فساداً)) مـشـخـص مـى كـنـد كـه مـراد از مـحـاربـه هـمـانـا فـسـاد در زمـيـن از طـريـق اخـلال در امـنـيـت عـمـومـى و رهـزنـى اسـت ، نـه مـطـلق مـحـاربه با مسلمانان . علاوه بر اين ، به ضرورت معلوم است كه پيامبر با محاربان كافر پس از پيروزى بر آنها چنين رفتارى نكرده و به كشتن يا دار زدن يا مثله كردن و يا تبعيد آنها فرمان نداده است .

بـاز عـلاوه بـر ايـن ، اسـتثناى موجود در آيه بعد، خود قرينه اى است بر اينكه مراد از محاربه همان افساد مذكور است ، استثناى آيه بعد ظهور دارد، در اينكه توبه ، توبه از محارب است نه توبه از شرك و مانند آن .

عـمـومـى فـقـط بـا ايـجـاد تـرس عـمـومـى و قـرار گـرفـتـن تـرس بـه جـاى امـنـيـت مـخـتـل مـى شـود؛ تـرس عـمـومـى نـيـز طـبـعـاً فـقـط از طـريق به كارگيرى سلاح و تهديد به قتل ، ايجاد مى شود.

از اين روست كه فساد در زمين در روايات به كشيدن شمشير و سلاح هاى كشنده ديگر تفسير شده است ^(312).

((اءن يـُقـَتَّلوا اءو يـُصـَلَّبـوا)) تـقـتـيـل و تـصـليـب از بـاب تـفـعيل معنى شدت قتل يا يك نحوه زيادى در آن است . و لفظ ((اءو)) (كه به معنى يا است ) به مـعـنى ترديد كه نقطه مقابل جمع است . اما آيا اين ترديد به نحو تخيرات (يعنى امام ، يكى از آنها را به اختيار خود انتخاب مى كند) و يا به نحو ترتيب (كه با ملاحظه شرايط و اندازه جرم مـجـازاتـى بـراى مجرم در نظر گرفته مى شود) از آيه فهميده نمى شود و بايد به روايات رجوع كرد^(313).

جـَصـّاص از مـفـسـريـن اهل سنت نيز آيه 33 سوره مائده را بيانگر حد محاربين دانسته است ؛ و در تفسير آيه بيان داشته است كه :

(يـحـاربـون اللّه ) يـعـنـى كـسـانـى كـه بـا خـدا مـى جـنـگـنـد و چـون جـنـگ بـا خـدا محال است ، پس معناى مجازى آن اراده شده است و اين مجاز به دو صورت تصور مى شود: يا مجاز در كـلمـه اسـت ، يـعـنـى ((مـحـاربه )) به معنى مخالفت با دستورات خدا و شكستن حريم و اظهار سـلاح آمـده اسـت بـه جـنگ حقيقى و اينچنين مخالفتى را اگر محاربه و جنگ با خدا گفته اند چون گـنـاهـى بـسـيـار بزرگ است . و يا مجاز در اسناد: يعنى محاربه به همان معنى جنگ است ، ولى مـنـظور محاربه با خدا نيست بلكه محاربه با اولياء خداست . مانند آنكه از زيد بن ارقم روايت شده است كه پيامبر(ص ) به على (ع ) و فاطمه (س ) و حسن و حسين (ع ) فرمود: ((انا حربٌ لمن حـاربـكم و سلمٌ لمن سالكم )) (من دشمن دشمنان شما و دوستم با دوستان شما) يعنى ، با هر كه شـمـا در جـنـگـيـد من هم در جنگم و با هر كه شما در صلح هستيد من نيز در صلحم . پيامبر جنگ با ايشان را جنگ با خود و صلح با آنها را صلح با خود شمارده است ^(314).))از مجموع آنچه كه در كلمات مفسرين يافته ميشود مى توان چنين نتيجه گرفت :

1 ـ آيه در مورد حد محارب تفسير شده است .

2 ـ محارب چون بر هم زننده امنيت جامعه و اخلالگر در نظم عمومى است و اين امنيت در سايه حكومت اسـلامـى بـه وجـود آمـده كـه مـؤ سـس آن پـيـامـبـر اكـرم مـى بـاشـد در حـقـيـقـت دشـمـن خـدا و رسول است و عمل او جنگ با خدا و رسول تفسير شده است .

/ 104