ابـتـدا اعمال اين دسته از مجرمين سياسى محسوب مى شد ولى بلافاصله افكار عمومى عليه اين گـونـه مـجرمين برانگيخته شد و به علّت همين تنفر و انزجار عمومى ، مرتكبين آنها جزو مجرمين خطرناك عمومى محسوب و عكس العمل هاى اجتماعى شديدى ضد آنها اتخاذ گرديد، به طورى كه حـتـى تـبـليـغ آنـارشيسم مى توانست مجازات هاى شديدى از جمله تبعيد به مستعمرات و حبس با اعـمـال شـاقـه كـه جـزء مـجـازات هـاى عـمـومـى هـسـتـنـد بـه دنـبـال داشـتـه بـاشـد. مـؤ سـسـه حـقـوق بـيـن المـلل در سال 1892 در ژنو چنين اظهار نظر نمود:يك كشور معين و يا شكل خاص حكومت نباشد،جرم سياسى محسوب نمى شود.))^(407)
ج : سلب كنندگان آزادى عمومى
براى روشن شدن اين بحث در ابتدا بايد كلمه آزادى را تعريف نمود.آزادى بـه مـعـنى مطلق آن ، چيزى جز هرج و مرج نيست و كسى كه زندگى اجتماعى را برگزيده مـحـال اسـت مـعـتـقـد بـه ايـن نـوع آزادى بـاشـد؛ چون محدوديت هاى اجتماعى لازمه اجتناب ناپذير زنـدگـى اجـتـمـاعـى اسـت . لذا بـحـث از اصل آزادى ، مطرح نمى گردد، آنچه مورد اختلاف است ، مرزهاى آزادى است ؛ يعنى آنجا كه آزادى محدود مى گردد. برخى ميزان محدوديت آن را حقوق افراد دانسته اند.اعـلامـيـه حـقوق بشر فرانسه (مصوبه 1789) آزادى را به معنى توانايى بر انجام كارى كه بـه ديـگـران زيـان نـرساند تفسير كرده است . منتسكيو، آزادى را به انجام هر چيزى كه قانون اجازه داده تعريف مى كند.عمده بحث مربوط به آزادى اين است كه فرد تا چه حد در فكر و اعتقاد و بيان آن ، و در فعاليت هـاى سـيـاسـى و اجـتـمـاعـى و اقـتـصـادى مـى تـوانـد از تـعـرض دولت و قـانـون مـصـون باشد.^(408) در شريعت اسلامى آزادى از دو جنبه درونى و برونى مورد توجه قرار گرفته و از هر دو جنبه نيز براى آن حد و مرز قرار داده شده است .در ايـن بخش از نوشته از اين جهت به بحث درباره اهميت آزادى مى پردازيم كه سلب آن خارج از محدوده اى كه در شرع و به تبع آن در قوانين جمهورى اسلامى ايران آمده است توسط هيچ مقامى و تـحـت هـيـچ شـرطـى