بغات و محاربان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بغات و محاربان - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هـمـراه بـا اجـراى عـدل مـى دانـد، كـه لازمـه آن اجـراى احـكـام اللّه در مـورد تـجـاوزگـر و تـجـاوزات او مـانـنـد قـتـل و غـارت هـا اسـت و هـمـچـنين اجراى حدود و حقوق ديگرى كه با ظلم و تجاوز طائفه ستمگر و باغى از بين رفته است .^(38) را لازمه چنين صلحى مى داند.

محقق اردبيلى در ذيل اين آيه مى فرمايد:

ايـن آيـه دلالت دارد بـر ايـنـكـه اگـر بـيـن دو طـايـفـه از مـؤ مـنـان جـنـگ و نـزاع واقـع شـد اوّل بـر ديگر مسلمانان واجب است كه بينشان صلح برقرار سازند و در مرحله بعد چنانچه يكى حاضر به صلح نمى شود: با طايفه ظالم و تجاوزگر جنگ واجب مى شود.^(39) عـلامـه حـلّى ،^(40) صـاحـب ريـاض ^(41) صـاحب جواهر^(42) و تقريبا تمامى فـقـهـائى كـه در مـورد بـغات بحث كرده اند و سخن از وجوب مقابله با بغات گفته اند يكى از دلائل خود را آيه 9 سوره حجرات دانسته اند.

بـا ايـن هـمـه فـاضـل مـقـداد اين آيه را تنها ناظر به درگيرى دو طائفه مؤ منين دانسته و براى وجـوب جـنـگ بـا بـاغـيانى كه عليه امام جامعه خروج كرده اند به آيات ديگرى تمسك كرده است ^(43) كه در ادامه بحث به آنها اشاره خواهيم كرد.

قـرطـبـى از عـلمـاى اهـل سـنـت مـى نـويـسـد: ((ايـن آيـه مـتـضـمـن دليـل وجـوب جـنـگـيـدن بـا تـجـاوزكـاران صـلح داخـلى است و آنها كسانى هستند كه تجاوز نظم شكنانه شان نسبت به امام يا يك تن از مسلمانان محرز شده باشد)).^(44) شـيـخ مـحـمـدعـلى السـايـس از مـحـقـقـان اهـل سـنـت در كـتـاب خـود، آيـه را ريـشـه قـرآنـى قتال با اهل بغى دانسته و در ذيل آن نكاتى بيان داشته است .^(45) 1 ـ خطاب آيه را متوجه به امرا و حاكمان مى داند؛ 2 ـ امرى كه در آيه آمده دلالت بر وجوب جنگ با باغيان دارد؛ 3 ـ جـنـگ تـا رسـيـدن بـه هـدف واجـب است يعنى ؛ تسليم به امر خدا يا نابودى و متلاشى شدن اهل بغى ؛ 4 ـ عـده اى بـر ايـن بـاورنـد كـه آيـه دربـاره اهـل بـغـى اسـت ، امـا دلالت بـر مـرحـله قـبـل از جـنگ مسلحانه مى كند و برخورد مسلحانه با آنها جايز نيست ؛ اما اين نظريه صحيح نيست زيـرا خـداونـد صـريـحـا امـر بـه مـقـاتله يعنى جنگ كرده است و صحابه نيز با بغات به جنگ مسلحانه پرداخته اند و اين براى ما كافى است و سيره عملى آنها به عنوان سرمشق براى ما بس است ؛ 5 ـ نـكـتـه ديـگرى كه از آيه استفاده مى شود اين است كه صلح عادلانه و حقيقى برقرار كنيد و ايـن در صـورتـى تـحـقـّق مـى يـابـد كـه گـروه مـتـجـاوز حـقـوق گـروه عـادل و مـورد تـجـاوز را بـپـردازد و مـسـئله ريـشـه اى حـل شـود و تـنها ترك مخاصمه كافى نيست ، زيرا امكان تجاوزمجدد مى رود و يا گروه مظلوم و عادل ، چنانچه بدون احقاق حقوق خود تن به صلح بدهد، اين زمينه وجود دارد كه هر گاه بتواند و فـرصـت يـابـد بـراى احـقـاق حـق خـود اقـدام نـظـامـى كـنـد و يـا حداقل از روى ميل باطنى صلح نكرده و در درون خود را ملامت كند، كه در اين صورت احساس اخوت ديـنـى و بـرادرى وجـود نـخـواهـد داشـت و هـمـواره كـيـنـه گـروه مقابل را در دل خواهد گرفت اما در صورت صلح عادلانه و همراه با قسط ريشه همه بدى ها كنده خواهد شد.

6 ـ شاءن نزول آيه كه در گفتار قبل ذكر گرديد.

7 ـ چنانچه بدون جنگ و با نصيحت دست از بغى بر داشتند، آن تقدم دارد.^(46)

4 ـ 3 ـ نتيجه

نتيجه : اين آيه متضمن يك قانون كلى و عمومى براى هميشه و همه جا است و وظيفه مسلمانان را در بـرابـر اخـتـلافات مؤ منان و ظلم و تجاوزى كه از سوى طايفه اى از مسلمانان بر طايفه ديگر صـورت مـى گـيـرد بـيان مى كند و برقرارى صلحى عادلانه را كه در آن حقّى از كسى ضايع نـگـردد، اوّليـن وظـيـفـه ، و در صـورت تـجـاوز گـروهـى بـر گـروه ديـگر، حمايت از مظلوم در مقابل متجاوز را وظيفه ديگر آنها مى داند.

گـرچه در آيه كلمه ((اقتتلوا)) كه از ماده قتل و قتال (به معنى جنگ ) آمده ولى قرائنى وجود دارد كـه گـواهـى مـى دهـد هـر گـونـه نـزاع و درگـيـرى را شـامـل مـى شود هر چند به مرحله جنگ مسلحانه و نبرد

/ 104