بیشترلیست موضوعات باغيان مفاهيم 1 ـ بغى در لغت : 2 ـ بغى در اصطلاح : 3 ـ ريشه قرآنى : 4 ـ ريشه روايى : باغيان و محاربان پيشينه تاريخى ((بغى )) 2 ـ دوران خلفاى سه گانه دموكراسى ترين حكومت 5 ـ عصر امام حسين (ع ) 6 ـ عصر ساير ائمه (ع ) 7 ـ عصر حاضر 8 ـ نتيجه شرايط تحقّق جرم بغى اقسام بغى دلايل وجوب مقابله با بغات احكام برخورد با باغيان رابطه جرم سياسى با جرم بغى در فقه و قوانين موضوعه 1 ـ تعريف جرم 2 ـ سياست 3 ـ جرم سياسى 6 ـ مقايسه اى بين جرم سياسى و بغى لايحه قانونى تعريف جرم سياسى
و نحوه رسيدگى به آن در محاكم دادگسترى ^(296) فصل اول ـ تعاريف فصل دوم ـ نحوه رسيدگى به جرايم سياسى محاربان مفاهيم شرايط معتبر در محارب اقسام محارب قلمرو فعاليت هاى مجرمانه احكام محارب قوانين و استفتائات ((در جرائم بر ضد امنيت داخلى مملكت )) 1 ـ تعريف محارب و شروط آن : 2 ـ احكام مجازات محارب : 3 ـ شروط ـ مكان 4 ـ اقسام محارب مسلح 5 ـ توبه محارب 6 ـ كافر و اقسام آن منابع و مآخذ توضیحاتافزودن یادداشت جدید
دائمى ، يا...؟) ب : اگر نفى بلد به معناى تبعيد باشد آيا مراد از تحت نظر قرار دادن در مـحـل تـبعيد است يا زندانى نمودن او در محل . ج : اگر در منظور تحت نظر قرار گرفتن بـاشـد، در مـوارد خـاصـى كه تبعيد به مفاسد ديگرى منجر مى شود ـ مانند زنان ، قاچاقچيان و افـراد شـرور ـ آيـا مـى تـوان مـدت تـبـعـيـد را بـه حـبـس تـبـديل نمود؟ د: اگر محارب از محل تبعيد فرار كند، آيا حاكم شرع مى تواند پس از دستگيرى وى ، تـبـعـيـد را بـه يـكـى از مـجـازات هـاى چـهـارگـانـه ، جـزاى نـقـدى ، حـبـس يـا تـعـزيـر تـبـديل نمايد؟ ه : آيا حكم عدم جواز نفى بلد زن در باب زنا را مى توان به تبعيد زن در باب محاربه تسرّى داد؟ # آيـة اللّه فـاضل لنكرانى : ج . ش 1 ((الف : مراد تبعيد است . ب : مراد زندانى نمودن بلكه آنـچـه مراد شرع است اين است كه به مردم ابلاغ شود كه با فرد معامله و رفت و آمد نكنند و اين در خصوص محارب است همانگونه كه در جامع المسائل : ج 2، ص 1164 بيان شده است .ج : اگـر حـد بـاشد بايد اجرا شود و تمهيداتى براى عدم مفسده اجراء شود و اگر امكان اجراى حـد نباشد، قاضى خود تصميم لازم را بگيرد. د: همين كه به وطن خود باز نگردد در اجراى حكم كافى است .))^(452) # آيـة اللّه بـهـجـت : ج . ش 2 ((الف : از شـهر خود طرف به شهر دور فرستادن ، نفى بلد را نـدارد. ج :تـشـخـيـص بـا حـاكـم اسـت در تـبـعـيـد تـعـزيـرى . د: آن هـم موكول به تشخيص حاكم شرع است در تبعيد تعزيرى . ه : مى توان تسرّى داد.))^(453) # آيـة اللّه نـورى همدانى : ج . ش 3 ((الف :منظور از نفى بلد،تبعيد است و مدت آن بستگى به جرمى كه مرتكب شده است و تشخيص آن با حاكم شرع است . ب : منظور زندانى كردن وى در آن نـيـسـت . ج : اگـر حـاكـم شـرع مـصلحت در زندانى كردن مجرم بداند، مانعى ندارد. د: اگر حاكم شـرع مـصـلحـت بـدانـد، اشـكـال نـدارد. ه : خـيـر، بـه بـاب مـحـاربـه تـسـرى داده نـمـى شود.))^(454) # آيـة اللّه مـكـارم شـيـرازى : ج . ش 4 ((الف : مـنظور از نفى بلد، همان تفسير معروف آن يعنى تـبـعيد كردن است . ب : كافى است در آن محل تحت نظر باشد و زندانى كردن دليلى ندارد. ج : در مـواردى كـه تـبـعـيـد تـنـهـا مـجـازات مـجـرم اسـت ، اگـر راه حـل مـنـحصر به زندان باشد، مى توان او را در محل تبعيد زندانى كرد. د: در صورتى كه بيم فرار باشد، در محل تبعيد مى توان او را زندانى كرد.ه : آرى مـى تـوان تـسـرى داد،زيـرا فـقـهـا بـه دلايـلى اسـتـنـاد جـسـتـه انـدكـه آن دلايل عموميت دارد.))^(455) # آيـة اللّه فـاضـل لنـكرانى : ج . ش 5 ((الف : نفى بلد به معنى تبعيد است . ب : تبعيدى را لازم نيست حبس كنند. ج : اگر تبعيدى مفاسدى داشته باشد، برداشته مى شود و اگر حبس مفاسد نـداشـتـه بـاشد، محبوس مى گردد. د: اگر محارب را نمى توانند در تبعيد نگه دارند، مجازات هـاى ديـگـر مـحـارب را جـارى مى كنند.ه : حكم از موضوعى به موضوع ديگرى تسرّى داده نمى شود.))^(456) متن سؤ ال : اگر نفى بلد به معناى تبعيد باشد، بفرماييد: الف ـ آيا مى توان مدت محكوميت به تبعيد را طى چند مرحله و به طور متناسب اجرا نمود؟ ب ـ مدت نفى بلد در مورد محارب زانى بكر چـقـدر اسـت ؟ (يـكسال ، تا زمان توبه ، تا زمان مرگ يا به طور كلى تعيين مدت با حاكم عهده كيست ؟)) # آية اللّه فاضل لنكرانى : ج . ش 1 ((الف : مدت محكوميت در نفى بلد محارب تا آخر عمر است و بايد بلافاصله اجرا شود و وجهى براى آن در چند مرحله وجود ندارد. ب : در مورد محارب مدت نفى تا آخر عمر است و در زانى مدت نفى يكسال است . ج : به عهده خودش است و اگر معسر است مثل بقيه افراد كه در وطن خود معسر باشند، است .))^(457) # آيـة اللّه بـهـجـت : ج . ش 2 ((الف : از مـسـاءله بـعـد مـعـلوم مـى شـود. ب : در مـفـروض سـؤ ال يـك سـال خـالى از رجـحـان نـيـسـت كـه مـسـتـمـر اسـت . ج : بـه عهده كسى نيست . واللّه العالم .))^(458) # آيـة اللّه مـكـارم شـيـرازى : ج . ش 3 ((الف : جـايـز نـيـسـت ب : حـد آن يـكـسـال اسـت . ج : اگـر مـؤ سـر بـاشـد بـر عـهـده خـود اوست و اگر معسر باشد بر عهده بيت المال اسلامى است .))^(459) # آيـة اللّه صـافـى گلپايگانى : الف : بستگى به نظر حاكم شرع جامع الشرايط كه حكم تـبـعـيـد را صـادر نـمـوده اسـت ، واللّه العـالم . ب : مـدت تـبـعـيد در مورد زنائى كه تبعيد دارد يـكـسـال اسـت و در