هنگام فرودين كه رساند ز ما درود؟ - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد تقی ملک الشعرا بهار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هنگام فرودين كه رساند ز ما درود؟





  • هنگام فرودين كه رساند ز ما درود؟
    كز سبزه و بنفشه و گلهاى رنگ رنگ
    دريا بنفش و مرز بنفش و هوا بنفش
    جاى دگر بنفشه يكى دسته بدروند
    كوه از درخت گويى مردى مبارز است
    اشجار گونه گون و شكفته ميانشان
    چون لوح آزمونه كه نقاش چربدست
    شمشاد را نگر كه همه تن قد است و جعد
    از تيغ كوه تا لب دريا كشيده اند
    آن بيشه ها كه دست طبيعت به خاره سنگ
    سارى نشيد خواند بر شاخه ى بلند
    آن از فراز منبر هر پرسشى كند
    يك جا به شاخسار، خروشان تذرو نر
    آن يك نهاده چشم، غريوان به راه جفت
    بر طرف رود چون بوزد باد بر درخت
    آن شاخهاى نارنج اندر ميان ميغ
    بنگر بدان درخش كز ابر كبود فام
    چون كودكى صغير كه با خامه ى طلا
    بنگر يكى به رود خروشان به وقت آنك چون طفل ناشكيب خروشان ز ياد مام
    چون طفل ناشكيب خروشان ز ياد مام



  • بر مرغزار ديلم و طرف سپيدرود
    گويى بهشت آمده از آسمان فرود
    جنگل كبود و كوه كبود و افق كبود
    وين جايگه بنفشه به خرمن توان درود
    پرهاى گونه گون زده چون جنگيان به خود
    گلهاى سيب و آلو و آبى و آمرود
    الوان گونه گون را بر وى بيازمود
    قدى است ناخميده و جعدى است نابسود
    فرشى كش از بنفشه و سبزه است تار و پود
    گلها نشانده بي مدد باغبان و كود
    بلبل به شاخ كوته خواند همى سرود
    اين يك ز پاى منبر پاسخ دهدش زود
    يك سو تذرو ماده به همراه زاد و رود
    اين يك ببسته گوش و لب از گفت و از شنود
    آيد به گوش ناله ى ناى و صفير رود
    چون پاره هاى اخگر اندر ميان دود
    برجست و روى ابر به ناخن همى شخود
    كژ مژ خطى كشد به يكى صفحه ى كبود
    دريا پى پذيره اش آغوش برگشود كاينك بيافت مام و در آغوش او غنود
    كاينك بيافت مام و در آغوش او غنود


/ 48