نخلى كه قد افراشت، به پستى نگرايد
نخلى كه قد افراشت، به پستى نگرايد ملكى كه كهن گشت، دگر تازه نگردد فرصت مده از دست، چو وقتى به كف افتاد با همت و با عزم قوى ملك نگه دار گر منزلتى خواهي، با قلب قوى خواه با عقل مردد نتوان رست ز غوغا يا مرگ رسد ناگه و آسوده شود مرد راه عمل اين است، بگوييد ملك را ياران موافق را آزرده نسازد
ياران موافق را آزرده نسازد
شاخى كه خم آورد، دگر راست نيايد چو پير شود مرد، دگر دير نپايد كاين مادر اقبال همه ساله نزايد كز دغدغه و سستى كارى نگشايد كز نرمدلى قيمت مردم نفزايد اينجاست كه ديوانگيى نيز ببايد يا كام دل از شاهد مقصود برآيد تا جز سوى اين ره سوى ديگر نگرايد خصمان منافق را چيره ننمايد
خصمان منافق را چيره ننمايد