از من گرفت گيتى يارم را - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد تقی ملک الشعرا بهار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از من گرفت گيتى يارم را





  • از من گرفت گيتى يارم را
    ويرانه ساخت يكسره كاخم را
    ز اشك روان و خاك به سر كردن
    يك سو سرشك و يك سو داغ دل
    گر باغ لاله داد به من، پس چون
    در خاك كرد عشق و شبابم را
    بر گور مرده ريخت شرابم را
    جام مي ام فكند ز كف و آن گاه
    بس زار ناله كردم و پاسخ داد
    گفتم بهار عشق دميد اما
    گيتى گنه نكرد و گنه دل كرد باري، بر آن سرم كه از اين سينه
    باري، بر آن سرم كه از اين سينه



  • وز چنگ من ربود نگارم را
    آشفته كرد يكسره كارم را
    در پيش ديده كند مزارم را
    پر باغ لاله ساخت كنارم را
    از من گرفت لاله عذارم را؟
    بر باد داد صبر و قرارم را
    در كام سگ فكند شكارم را
    اندر سرم شكست خمارم را
    با زهر خند، ناله ى زارم را
    گيتى خزان نمود بهارم را
    كاين گونه كرد سنگين بارم را بيرون كنم دل بزه كارم را
    بيرون كنم دل بزه كارم را


/ 48