فغان ز جغد جنگ و مرغواى او - قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد تقی ملک الشعرا بهار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فغان ز جغد جنگ و مرغواى او





  • عطاش را نخواهم و لقاش را
    لقاى او پليد چون عطاى وى
    كجاست روزگار صلح و ايمني؟
    كجاست عهد راستى و مردمي؟
    كجاست عهد راستى و مردمي؟
    كجاست دور يارى و برابري؟
    فناى جنگ خواهم از خدا كه شد
    زهى كبوتر سپيد آشتي
    رسيد وقت آنكه جغد جنگ را
    بهار طبع من شكفته شد چو من
    بر اين چكامه آفرين كند كسى شد اقتدا به اوستاد دامغان
    شد اقتدا به اوستاد دامغان



  • كه شومتر لقايش از عطاى او
    عطاى وى كريه چون لقاى او
    شكفته مرز و باغ دلگشاى او
    فروغ عشق و تابش ضياى او
    فروغ عشق و تابش ضياى او
    حيات جاودانى و صفاى او
    بقاى خلق بسته در فناى او
    كه دل برد سرود جانفزاى او
    جدا كنند سر به پيش پاى او
    مديح صلح گفتم و ناى او
    كه پارسى شناسد و بهاى او فغان از اين غراب بين و واى او
    فغان از اين غراب بين و واى او


/ 48