آغشته با تصوفِ منحط قزلباشان برجاى مىماند1. لذا بهنظر مىرسد كركى بهترين راه را انتخاب كرد و با درك اينكه مىتوان با استفاده از اين فرصتِ تاريخى پايگاهى امن و مطمئن براى تشيّع در جهان خشنِ آن روز ايجاد كرد، به همكارى با صفويان پرداخت و با كمك به دولت صفوى كوشيد آن را در مقابل دو دشمنِ قدرتمند و متعصب (ازبكان و عثمانيان) يارى دهد و در ضمن كوشيد تا تشيّع فقاهتى و علمى را جايگزين تشيّع صوفيانه قزلباشان كند و با اين كار نقطه عطفى در تداوم حيات مذهب شيعه بهوجود آورد. در عين حال بايد توجه داشت كه كركى هيچگاه به سلطنت مشروعيت مستقل نبخشيد و مانند همتاى سنى خود روزبهان خنجى، كه سلطنت را به بخشى از خلافت تبديل كرد، سلطنت را به بخشى از امامت تبديل ننمود. كركى و ساير فقها خود را نايبان امام مىدانستند و در دستگاه صفويه به نيابت از ائمه عمل مىكردند نه حاكم2.
سال شمار زندگى كركي
1. كركى در 16 رمضان 903 ق. به محمد حر عاملى در دمشق اجازه نقل روايت داده است3.2. در 905 ق. در مصر بوده است4.3. در 11 شوال 907 ق. به حسين بن شمسالدين محمد استرآبادى اجازه نقل روايت داده است5.1. بعد از فتواى نوح افندى عثمانيان به قتل عام شيعيان حلب و ساير شهرهاى قلمرو عثمانى پرداختند تنها در حلب چهل هزار شيعه جان باختند. ر. ك: محمد مسجد جامعى، زمينههاى تفكر سياسى در قلمرو تشيّع و تسنّن، ص 282.2. در اين مورد ر. ك: آن لمبتون، دولت و حكومت در اسلام، ص 414.3. الذريعه، ج 1، ص 214؛ اجازات بحار، ج 105، ص 57.4. ماضى النجف و حاضرها، ج 3، ص 242؛ تاريخ كرك نوح، ص 135.5. اجازات بحار، ج 105، ص 53.