اندیشه سیاسی محقق کرکی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بعد از پيروزى شاه اسماعيل، بايزيد دل به قوت ازبكها بست. شكست ازبكها و آوردن سر شيبانى به نزد سلطان عثمانى، ضربه سختى بود كه به عثمانىها وارد شد. از سوى ديگر اكثر نيروهاى هوادار صفويه از تركان آناتولى بودند و اتباع عثمانى شمرده مىشدند. پيوستن آنها به صفويه ضررهاى زيادى، چه از لحاظ مالياتى و چه از نظر نيروى انسانى، به عثمانىها وارد مىكرد. اين مطلب را بايزيد در پاسخ شاه اسماعيل كه تقاضا كرده بود عثمانىها به پيروانش اجازه خروج از قلمرو خود را بدهند، متذكر مىشود1. اما اسماعيل كه تكيهگاه اصلى خود را از نظر نيروى نظامى در آناتولى مىديد، نمىتوانست از آنجا چشم بپوشد، لذا هر از چندگاه سرداران خود را براى جمعآورى پيروان صفويه به آناتولى مىفرستاد كه گاه درگيرىهايى نيز بين طرفين رخ مىداد2.عامل ديگرى كه گويا در اختلاف دو طرف مؤثر بود، اين است كه عثمانىها درصدد تسلط بر تمام جهان اسلام و احياى خلافت بودند3 و