اندیشه سیاسی محقق کرکی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
كلينى از عمر بن حنظله نقل مىكند كه وى مىگويد: از امام صادق درباره دو نفر از شيعيان كه در مورد ارث يا قرض اختلاف داشتند و براى حل آن به سلطان و قضات وقت رجوع كردند پرسيدم كه آيا اين كار جايز است؟ فرمودند: هركس در حق يا باطل دادخواهى نزد ايشان برد، در حقيقت از طاغوت دادخواهى كرده است و هرچه را كه به حكم آنها بگيرد، به حرام گرفته است، اگرچه حق او باشد، چرا كه آن را به حكم طاغوت (كسى كه خداوند دستور داده است به آن كفر بورزند) گرفته است. پرسيدم پس چه كنند؟ فرمود: به كسانى كه احاديث ما را روايت و در حرام و حلال ما نظر مىكنند و احكام ما را مىشناسند رجوع كنند و او را به عنوان قاضى و حكم بپذيرند، زيرا من او را بر شما حاكم قرار دادهام. پس آنگاه كه به حكم ما حكم كرد و از او پذيرفته نشد، حكم خدا كوچك شمرده شده و ما را رد كرده است و آنكه ما را رد كند خدا را رد كرده است و اين در حد شرك به خداوند است.1اين روايت مورد استناد همه معتقدان به ولايت فقيه است. البته ظاهراً قبل از كركى در حرمت رجوع به قضاوتِ جور استفاده مىشد، اما كركى با توجه به بيان كلى امام در مورد فقها آنرا بهعنوان مستند ولايت فقيه مطرح مىكند. بهنظر كركى نيابتى كه در اين روايت به فقها واگذار شده كلى است و بر تمام موارد نيابتپذير صدق مىكند و مختص به زمان خاصى نيست2.دومين روايتى كه كركى به آن استناد مىكند، روايت ابى خديجه است كه امام عليه السلام ضمن نهى از رجوع به قضات جور مىفرمايند كه «به اشخاصى رجوع كنيد كه با احكام شيعه آشنايند و من آنها را حاكم شما قرار دادم.» روايت ديگرى نيز ذكر مىكند كه در آن امام مىفرمايند: اگر فردى از شيعه براى حل اختلاف خود به قاضى و سلطان جور رجوع كند و آنها به غير