به سبب اجتماع دو سبب مىشود كه يكى از اين دو لا بد زوجيت است. و اجتماع زياده بر دو سبب تصوير نمىشود مثل آن كه كسى هم احد الزوجين ميت است و هم مولاى معتق يا هم ضامن جريره پس به هر دو سبب ارث مىبرد.
(مختلف)
كه يك سبب ارث بردن نسب باشد و ديگرى سبب و لا بد نسب از طبقه سوم خواهد بود و لا بد سبب هم زوجيت خواهد بود چون از اسباب غير زوجيت با نسب جمع نمىشود و هكذا از انساب هم غير از طبقه سوم با زوجيت جمع نمىشود الحاصل به تمام اسباب ارث داده مىشود بشرط آن كه در آن اسباب مانعى از موانع ارث نباشد و هر گاه بعضى از اسباب مانع بعضى از اسباب ديگر بشود پس به آن سبب ممنوع ارث داده نمىشود مثل برادرى كه پسر عم ميت هم باشد به برادرى ارث مىبرد نه به پسر عمى و مثل آن كه كسى هم عموى ميت است و هم پسر خالوى او پس به سبب عمو بودن ارث مىبرد و به سبب پسر خالو بودن ارث نمىبرد.(و مخفى نماناد) كه ارث بردن به اسباب متعدده با تعدد وارث تصوير مىشود نه با اتحاد آن چون با اتحاد همه تركه حق او خواهد بود و معناى ارث بردن بدو سبب مثلًا اين است كه اگر زيد بميرد و وارث فعلى او منحصر است بدو نواده از دو پسر يكى عمرو نام ديگر بكر نام لكن عمرو نواده دختريش هم هست پس تركه زيد پنج قسمت مىشود سه خمس به عمرو داده مىشود و دو خمس به بكر و هكذا در طبقه دوم مثل آن كه وارث زيد منحصر است بدو نواده برادر ابى يكى عمرو نام و يكى خالد نام لكن مادر عمرو خواهر امى زيد هم بوده پس تركه زيد شش قسمت مىشود سد سدس و نيم به عمرو داده مىشود و دو