(دوم) آن كه در حين موت زوجيت باقى باشد حقيقة يا حكماً
مثل آن كه معتده بطلاق رجعى باشد پس در عده طلاق بائن توارثى نخواهد بود چنانچه در مطلقه بطلاق رجعى بعد از انقضاء زمان عده توارثى نيست بلى هر گاه زوج مريض زوجه خود را مطلقه نمايد بطلاق رجعى يا به طلاق بائن و زوج به همان مرض حين الطلاق از دنيا برود و لو تا يك سال بعد الطلاق باشد و خود زوجه هم خواهش طلاق نكرده باشد و عيال ديگرى هم نشده باشد آن وقت آن زوجه از زوج خود ارث مىبرد و لو زوجه صغيره يا يائسه يا غير مدخوله باشد نه زوج از زوجه اگر فرض شود موت زوجه قبل از زوج پس ممكن است از زوج ربع يا ثمن را هشت نفر از زوجات يا زياده ارث ببرند.(سوم) شرط است در توارث به زوجيت آن كه اگر زوج در مرض موت زوجهاى را عقد نموده دخول كرده باشد
و الا بينشان توارثى نخواهد بود بلكه مهر هم از براى اين زوجه نخواهد بود اصلا.مسأله- بدان كه از سابق معلوم شد كه اگر زوجه بميرد و در حين موت اولادى غير ممنوع من الارث از او نمانده باشد
حق زوج نصف تركه است و اگر اولاد غير ممنوع من الارث از او مانده باشد حق زوج ربع از تركه است و اگر زوج بميرد و در حين موت اولاد غير ممنوع من الارث از او نمانده باشند حق زوج ربع تركه است و اگر اولاد غير ممنوع من الارث[1] مسأله در غايت اشكال است پس احتياط در عدم اشتراط است و در صورت اشتراط احتياط به صلح ترك نشود.