تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
امّا رسالت يك درجه فراتر از آن است زيرا رسول (: پيامبر) رسالت و پيامى را از پروردگار خود براى مردم مىآورد.نبوّت و كتاب، اين دو همان پيمان خدايند و جز صالحان راستين كه خداوند ايشان را مىآزمايد بدان نايل نمىشوند. گويندهاى كه عزيز و مسلّط است گفت: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ «165»- و پروردگار ابراهيم او را به كارى چند بيازمود و ابراهيم آن كارها را به تمامى به انجام رساند. خدا گفت: من تو را پيشواى مردم گردانيدم. گفت: فرزندانم را هم؟ گفت: پيمان من ستمكاران را در برنگيرد.»آن گاه كه فرزندان نوح و ابراهيم (عليهما السلام) در طول زندگى نسلها عهدهدار رهبرى بشريّت شدند، و مشعل هدايت و راه رستگارى را براى امّتها يكى پس از ديگرى حمل كردند فضل آنان بر مردم آشكار شد.«وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ- و در ميان فرزندان آن دو نبوّت و كتاب نهاديم.»ولى تنها وجود نبوّت و كتاب در ميان فرزندان نوح و ابراهيم (عليهما السلام) به معنى رشد و نموّ حالت اصلى و نژادى در فرزندان و پيروان آنان نيست.«فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ- پس بعضى از آنان هدايت يافته بودند،» كه ايشان پيامبران و انبيا و اوصيا و كسانى هستند كه به ايشان ايمان آوردند و از اينان پيروى كردند، «وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ- و بسيارى از ايشان نافرمانان بودند.»گمراهان و منحرفان ملتزم به كتاب نشدند و آثار انبيا را دنبال نكردند. پس مقياس و وسيله سنجش صلاح و فساد انتساب و وابستگى يا ادّعاى پيروى از صالحان نيست، بلكه مقياس حقيقى و درست همان پيروى از ارزشهاى مكتبى، و