تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
حقيقت اين توازنى است حكيمانه بين بالا رفتن و تعالى در افق غيب و حضور فعال در حوادث زندگى.و از اين رو نيز روند سوره شامل داستان رهبانيّت شده كه مسيحيان را از راه درست دور كرده است هم چنان كه پيش از آنها يهوديان هنگامى كه دچار ديدگاه (دودمانى و) نژادى شدند از آن منحرف گشتند. اگر آيه پيشين با اشارهاى زودگذر به دودمانخواهى (و نژادپرستى) يهود و جز آنان پرداخته اين آيه بروشنى خطاى رهبانيّت را آشكار ساخته است و هر دو آيه يادآور شدهاند كه راه درست و استوار در سنّت انبيايى نمايانگر است كه پى در پى براى بشريّت رسالتى واحد آوردهاند كه نشانههاى آن همراه با زمان، معلوم و معيّن است، و خطّ واحد و مشتركى كه سيرت و روش تمام ايشان بدان رهنمون است همان ميزان و ترازوى سنجيدن حقّ است و همان در قرآن تمثّل مىيابد، چنان كه اين مطلب را در آيات آينده مىخوانيم:«ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا- سپس پيامبران خود را پس از ايشان فرستاديم،» يكى پس از ديگرى، كه خداوند به وسيله ايشان بشريّت را به خطّ نوح و ابراهيم رهنمايى كرد، هر چند مردم از پيروى آن خط نافرمانى كرده و به گمراه رفته بودند، امّا پيامبران همان راه را پيروى كردند و پيمودند و براى همان هدفها كوشيدند و با همان وسايل (دلايل و بيّنات، كتاب، ميزان و آهن: شمشير) كار كردند. نسلهاى آينده امّت نيز بايد هم چنان مسئول اين راهنوردى باشند و گام در جاى گام پيشاهنگان صالح گذارند و جاده تمدن و تكامل را بپيمايند ... و آن گاه كه عامل زمان و گذشت قرنها و نسلها امّت را از ايشان (يعنى از پيامبر و امامان راستين هدايت) دور مىكند و فاصلهاى به وجود مىآورد، كتاب و امام بهترين مقياس و وسيله شناختن راه درست هستند. آرى، بازگشت امّت به خط درست، و بخصوص در جامعهاى كه ديرى در گمراهى و انحراف راه سپرده، امّت را در برابر مقاومتها و مخالفتهايى دشوار قرار مىدهد، ولى تنها راه هدايت و سعادت و نجات از گمراهى و بدبختى همين است.