تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
جانب قشرهاى پيوسته به دين تحريف شده پشتيبانى مىشد. در برابر تمام اين شرايط بر آنان واجب بود كه از يك سو راه و روش خود را حفظ كنند و به پيروى از گردنكشان نپردازند و به دين تحريف شده تسليم نشوند و از سوى ديگر واجب بود كه خود را حفظ كنند تا در برابر آن امواج از ميان نروند. از اين رو رهبانيّت را برگزيدند، يعنى استوار كردن رابطه خود با خدا و كنارهگيرى از جامعه گمراه. اين بود طرح ايشان كه در اجراى آن راهى به سوى هدفهاى خود مىديدند، و همان پيوستگى به انجيل، و پيروى از عيسى و نگهبانى از خود و حيثيت خود بود كه در درون واقعيّت جديد نيست و نابود نشوند، و قرآن آن را در كلمهاى خلاصه كرده است كه همان خشنودى خداست.«وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ- و رهبانيّتى كه بدعت نهادهاند، ما بر آنان مقرر نكرديم، امّا خود خشنودى خدا مىجستند،» معنى اين بخش از آيه چيست؟ آيا رهبانيّت را خداوند بر آنان نوشته و مقرر كرده است، پس در اين صورت معنى كلمه «ابتدعوها: ايشان آن را بدعت نهادند» چيست؟ و آيا آنان خود آن را به وجود آوردند، پس در اين صورت گفته خداوند چيست كه «ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ- ما بر آنان مقرر نكرديم، امّا خشنودى خدا مىجستند؟» آنچه به نظر مىرسد اين است كه: لفظ رهبانيّت معطوف است بدين گفته خداى سبحان: «وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً- و در دل پيروانش مهربانى و رحمت [و رهبانيّت] نهاديم» زيرا خداوند از طريق انجيل و روش مسيح، عيسى بن مريم (ع) سه نور در دلهاى ايشان نهاده: نور مهربانى و نور رحمت و نور بيم از خدا و رهبانيّت، ولى آنان اين رهبانيّت را بدعت نهادند و در آن تغيير به وجود آوردند، هم چنان كه زهد اساساً فضيلتى است كه اسلام مسلمانان را بدان فراخوانده امّا گروهى از مسلمانان بدعت نهادند و براى آن وسايلى ناشايست قرار دادند كه امامان مسلمانان را به بيزارى از ايشان وادار كرده است.