تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
آنان بياموزد و بشناساند.«فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ- و آن كه نتواند» به سبب و عذرى مشروع روزه بگيرد.«فَإِطْعامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً- پس شصت تن مسكين را طعام دهد» در اينجا رابطهاى استوار و ژرف ميان دو ماه روزهدارى پى در پى (60 روز) با اطعام شصت مسكين وجود دارد، آنجا گرسنگى كشيدن است و اينجا سير كردن، و مهمترين هدفهاى روزهدارى آن است كه انسان مؤمن حال بيچارگان و نيازمندان و گرسنگان پيرامون خود را به گونهاى عملى احساس كند، پس اگر نتواند از طريق روزه در گرسنگى كشيدن با ايشان برابر شود با سير كردن آنها از راه اطعام با آنان يكسان گردد، در ازاى هر روز روزه داشتن مسكينى را بر سر سفره خود غذا دهد يا به اندازه يك مدّ بدو طعام دهد كه خود هر چه خواهد كند.گر چه ظاهر امر در اين كفّارهها آن است كه انسان را عملا از افتادن به گرداب ظهار بازمىدارد و خانواده را حمايت مىكند و هر كس را بر آن مىدارد كه ارزش خانواده و ضرورت نگهدارى آن را در پيشگاه خداوند احساس كند و دريابد، امّا اندرز والاتر و غايت اين كفّارهها همانا ايمان به خدا و پيامبر است.«ذلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ- و اين بدان سبب است كه به خدا و پيامبرش ايمان بياوريد.»از آن رو كه ايمان راه حلّ اساسى مشكل ظهار و هر مشكل ديگر است، و مؤمن تحت تأثير عواملى ديگر غير از ايمان و خاستگاهى جز ارزشها و اعتبارات آن، همچون جاهليّت و خودخواهى و انتقامجويى گرفتار ظهار مىشود پس ناگزير است كه با دادن كفّاره از اين ورطه بازگردد. امّا سؤال اين است: چگونه دادن كفّاره انسان را به ايمان مىكشاند؟و پاسخ اين است كه: ايمان روحى است در دل كه ممارست و تمرين عملى آن را رشد و پرورش مىدهد، پس هر چه مسلمان خشنودى خدا را بيشتر بجويد خداوند هدايت و ايمان او را مىافزايد و هر چه كار دشوارتر و اخلاص پاكتر باشد