تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
گرم نفسانى درونى و سياسى خود را با حزب شيطان (دشمنان رسالت، شامل كافران و مشركان و منافقان) حفظ مىكنند، گر چه سوگندهاى غلاظ بخورند و در تظاهر به ايمان و پيوستگى و دوستدارى مبالغه كنند و تكلّف نمايند، جز حزب شيطان نيستند، و خداوند آنها را عذاب خواهد كرد، بدون آنكه بتوانند به وسيلهاى از عذاب او بگريزند، و با قسم و سوگند خوردن فريبكارى كنند، زيرا از شاهد و ناظر بر هر چيز و به آن آگاه است، او واقعيّت و درون آنها را كه متضمّن دوستى با دشمنان خدا و رسالت و دشمنان مؤمنان و رهبرى رسالتى است و در پى كسب شرف و عزّتى (برترى و تسلّطى) از اين راهند، مىداند و مىشناسد. پس چگونه آنان در حالى كه با اين رفتار پليد خود با خدا و پيامبرش مخالفت مىورزند، از مؤمنان راستين باشند؟يا چگونه به تسلّط و عزّتى نائل شوند كه جز از آن خدا و پيامبر او و مؤمنان نيست؟هرگز ... آنان بيقين از مؤمنان نيستند و سرنوشتى جز خوارى از پى خوارى ندارند.آرى، آن منافقان دو شخصيّتى به دنبال به دست آوردن مناصب و به اعتبار خود ترقّى با مال و پيروان بيشتر مىرفتند، ولى به سبب مرضى كه در نفوس خود داشتند و از كفايت بى بهره بودند، در صدد برآمدند كه عزّت و تسلّط را از راه همكارى با دشمنان امّت اسلام و خودفروشى و كار گزارى براى آنان به دست آورند، و در اين راه به تكاپو درآمدند تا شايد همه با هم بر پيامبر پيروز شوند و شعله رسالت را خاموش كنند و به مطامع خود تحقق بخشند و به غرضهاى شوم خود برسند.امّا بر اين گروه پوشيده مانده بود كه خداوند مسير هستى را بر پايه پيروزى حق نهاده است و اين امر را در سنن الهى مقرر كرده و نگاشته و اجراى آن را با اعمال و تنفيذ قدرت خود حتمى ساخته، و عزّت و تسلّط را براى خود و حزبش و شكست و خوارى را براى دشمنان خود خواسته و اراده كرده است.در پايان و سوره بر اين روند خداوند مهمترين صفات مؤمنان راستين را كه همان حزب رستگار اويند توصيف و تعريف مىكند كه مهمترين آنها پس از ايمان به خدا و روز قيامت، بيزارى جستن از دشمنان خدا و پيامبرش و رسالت او است، مؤمنان در اين باره بين كسى با ديگرى تفاوت نمىنهند، آنان به سبب دوستدارى و