تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
برنامه چنين است:1- بيگمان خداوند تنها مالك حقيقى همه چيز است، و از لحاظ آفرينش و توانايى و دانش و چارهسازى ولايتى تامّ و تمام دارد، و براستى اوست كه زنده مىكند و مىميراند و همه كارها (و چيزها) به او بازگردانده مىشود (و منوط به اراده اوست)، و ما جز نمايندگان (و گماشتگانى) از جانب او در مورد داراييهايى كه او به ما داده نيستيم، پس روا نيست دستور پرداختى را كه او مىدهد رد كنيم، زيرا اوست كه مالك واقعى و حقيقى است.2- انفاق تنها گواه راستين بر پايبند بودن انسان به پيمانى است كه خداوند در عالم ذرّ از او گرفته است.3- چرا انسان بدين دارايى، در حالى كه براى او باقى نمىماند، بخل ورزد؟ مالى كه يا آدمى خود آن را ترك مىكند و مىگذارد، يا آن مال به ديگرى منتقل مىشود. آرى، آدمى لختى آن مال را به عنوان جانشين در اختيار دارد ولى هر دارنده مالى مىميرد تا مال به مالك اصلى آن، خداى تعالى باز گردد.4- وانگهى، انفاق براستى چيزى به ذات بىنياز ستوده خداوند نمىافزايد، و سود و زيان، هر دو به انسان خود بر مىگردد، زيرا اگر كسى انفاق كند دارايى خود را مىافزايد و جامعه خويش را مىسازد و به پاداش و خرسندى خدا دست مىيابد، امّا اگر بخل ورزد، حاصلى جز تلف و عقب ماندگى در دنيا و گونه گون عذاب در آخرت بر نمىچيند.اين سوره به مسائلى ديگر نيز كه به انفاق مربوط مىشود مىپردازد.دوم: عدالت اجتماعى به عنوان هدفى است كه تمام رسالتهاى الهى براى آن فرستاده شده و تمام انبيا و اوليا براى آن كوشيدهاند، چنان كه مىسزد كه تمام مؤمنان به رسالت براى استقرار آن بجنبند و بكوشند، و اين عدالت جز به وسيله رهبر صالح (پيامبر يا ولىّ)، و نظامى شايسته در بعد سياسى، اجتماعى، اقتصادى و پرورشى، و با ترازويى كه خطا كار را از درستكار باز شناساند، و سلاح كارآمد براى نظام، استقرار نمىيابد.