تفسیر هدایت جلد 15
لطفا منتظر باشید ...
اوّلا: ايمان درجات و مراتبى دارد، پس درست است كه خطاب به مؤمنان باشد كه آنان را به درجه ايمانى بالاتر فرا مىخواند، و انفاقى كه در اين آيه بدان امر شده خود يكى از درجههاى ايمان است، پس همه مؤمنان انفاق كننده نيستند.ثانيا: امر به ايمان و انفاق حتى شامل غير مؤمن نيز مىشود و او را نيز ملزم مىكند، پس اگر مخاطب مسلمانى باشد كه هنوز ايمان به دلش راه نيافته فرا خواندن او به ايمان و انفاق رواست، و اگر او را كافر فرض كنيم باز اين دعوت استوار و الزام آور است. اين پيامبر خداست (ص) كه كافران و مشركان را چنان كه از حضرتش مشهور و زبانزد است به يگانه پرستى دعوت مىكند: «قولوا لا إله إلا اللَّه تفلحوا بگوييد خدايى نيست بجز خداوند تا رستگار شويد.» اين بدان معنى نيست كه امر آن حضرت (ص) ناشايست و زشت و يا دعوتش غير الزام آور بوده است. پس اين امر و فرمان هنگامى كه امرى عقلى باشد هر صاحب عقلى را ملزم مىكند و هنگامى كه شرعى باشد هر كسى را كه حجّت بدو ابلاغ شده و رسيده ملزم مىسازد، گر چه اذعان و اعتراف نكرده باشد، و دليل بر اين سخن بيم عذابى است كه خداوند به مخالفان اوامر خود مىدهد، و امر به ايمان- و بدنبال آن انفاق- مربوط به داشتن عقل است، هم چنان كه مقتضاى شريعت نيز مىباشد.اگر شناخت و معرفت منوط به ايمان باشد، همانا ايمان منوط به انفاق است، زيرا انفاق بىايمان و جز در راه خدا، ارزشى ندارد. خداى تعالى گويد:«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ مَثَلُ ما يُنْفِقُونَ فِي هذِهِ الْحَياةِ الدُّنْيا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «14»- همانا آنان را كه كفر ورزيدند اموال و فرزندانشان از (عذاب) خدا نتوانند رهانيد و آنان اهل دوزخ و در آن جاودانهاند. داستان (كافران) در مالى كه در راه زندگى دنيوى خود خرج كنند به باد سردى سخت ماند